font-family:"Times
1
0
{\/font-family:"Times}((?!{font-family:"Times)[\s\S])*{\/font-family:"Times}
{font-family:"Times((?!{\/font-family:"Times)[\s\S])*{font-family:"Times
vertical-align:super;
2
0
{\/vertical-align:super;}((?!{vertical-align:super;)[\s\S])*{\/vertical-align:super;}
{vertical-align:super;((?!{\/vertical-align:super;)[\s\S])*{vertical-align:super;
mso-style-name:st;
1
0
{\/mso-style-name:st;}((?!{mso-style-name:st;)[\s\S])*{\/mso-style-name:st;}
{mso-style-name:st;((?!{\/mso-style-name:st;)[\s\S])*{mso-style-name:st;
mso-style-name:roman;
1
0
{\/mso-style-name:roman;}((?!{mso-style-name:roman;)[\s\S])*{\/mso-style-name:roman;}
{mso-style-name:roman;((?!{\/mso-style-name:roman;)[\s\S])*{mso-style-name:roman;
mso-style-name:headword;
1
0
{\/mso-style-name:headword;}((?!{mso-style-name:headword;)[\s\S])*{\/mso-style-name:headword;}
{mso-style-name:headword;((?!{\/mso-style-name:headword;)[\s\S])*{mso-style-name:headword;
mso-style-name:italic;
1
0
{\/mso-style-name:italic;}((?!{mso-style-name:italic;)[\s\S])*{\/mso-style-name:italic;}
{mso-style-name:italic;((?!{\/mso-style-name:italic;)[\s\S])*{mso-style-name:italic;
page:WordSection1;
1
0
{\/page:WordSection1;}((?!{page:WordSection1;)[\s\S])*{\/page:WordSection1;}
{page:WordSection1;((?!{\/page:WordSection1;)[\s\S])*{page:WordSection1;
margin-bottom:0mm;
2
0
{\/margin-bottom:0mm;}((?!{margin-bottom:0mm;)[\s\S])*{\/margin-bottom:0mm;}
{margin-bottom:0mm;((?!{\/margin-bottom:0mm;)[\s\S])*{margin-bottom:0mm;
Warning: DOMDocument::loadXML(): Premature end of data in tag i line 812 in Entity, line: 1051 in /home/kateban/public_html/macode/macode.php on line 986
جمعه ۱۰ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۰:۲۰
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .
جناب اقای کرامتی استاد محترم
متاسفانه نه تنها جوابهای شما قانع کننده و علمی نیست، بلکه منصفانه هم نیست، شما با روش علمی جواب آقای سبزیان پور و کامنتها رو نمی دید، بیتهای کنایه آمیزی که بعضا آورده اید گویای چیزی جز غیر منطقی بودن جوابتون نیست. که از مقام علمی شما بعید و دور از انتظار است.
در ضمن باید توجه داشته باشیم که نباید هویت دین مبین اسلام و فرهنگ عرب یا هر فرهنگی با هم یکی دانسته شود. آیا شما اتفاقاتی که در طول تاریخ با اسم اسلام انجام شده مثل واقعه کربلا رافراموش کرده اید. آیا داعش با اسمی غیر از اسلام آمده است؟
آقای سبزیان پور در نقل مطالب دقیق هستن و در بیشتر مقاله هایی که در مورد ایرانیان دارند، سخن از اثبات یا رد چیزی نیست، بیشتر قضاوت را به خواننده واگذار مینکند. شما اگر مقاله های ایشان را مطالعه کرده باشید پی میبرید که خود اعراب مثلا جاحظ، تا چه اندازه به دانش ورزی و خرمندی ایرانیان اشاره کرده اند.
موضوع کتابسوزی و حمله اعراب با ایران ابهاماتی در تاریخ دارند، با نقد سازنده به روشن کردن آنها کمک کنید، آیا اهمیت دادن به این موضوعات کمتر از اهمیت تاریخ مشرق زمین برای مستشرقین است.
هر ملتی در کنار دین باید پیشینه و هویت فرهنگی و تاریخی ملت خود را بشناسد. تا ببالد و رشد کند.
پاسخ یونس کرامتی
جناب آقای/سرکار خانم «میراث»
1- فرمودهاید «متاسفانه نه تنها جوابهای شما قانع کننده و علمی نیست» اما گویا توجه نداشتهاید که من اصلا «جواب ندادهام» که «علمی باشد یا نباشد». انچه از سوی من بوده «پرسش» بوده که البته به گمانم هنوز بیجواب مانده است.
2- نمیدانم بیتوجهی شما به اصل انتقاد من عمدی است یا سهوی، به هرحال اصل انتقاد این است که عنوان مقاله یک چیز و موضوع مقاله چیز دیگر است. این اشکال بر شما دوچندان وارد است. شما میخواستهاید دربارۀ یادداشتی دیگر که در آن چند پرسش ( و نه پاسخ) مطرح شده بود نکتهای یادآور شوید اما آن را ذیل یادداشت «کتابسوزی اعراب و نابودی کتاخانۀ فاطمیان» آوردهاید. یادداشتی که از آغاز آن پیداست که نه نوشتۀ من است و نه پرسش و پاسخی در آن آمده و نه ربطی به آقای دکتر سبزیانپور دارد.
3- مضمون بقیۀ مطالب حضرت عالی را هم که خود جناب دکتر سبزیانپور به تفصیل بسیار آوردهاند. چه حاجت به تکرار بود؟
با احترام
یونس کرامتی
مثلا وقتی از تصرف یک شهر یا نتیجۀ یک جنگ حرف میزنند حتی ارقام انها از کشته ها و اسیران یا اسیب دیدگان غالباً کلیشه ای است.اگر با اینگونه متون سروکار داشته باشید نیاز به توضیح بیشتر نیست.
به نظر میرسد که حکایت اتش زدن کتابخانه ها نیز از یک زمانی به بعد جزوی از کلیشه های تاریخنگاری فتوحات صدر اسلام در حوزه ایران و مصر، شده باشد.
فقط محققی کارشته و بصیر میخواهد که ته توی قضیه را دربیاورد.
باید اول کهن ترین منابع این قضیه را بیابد، که کجا چرا و بر اساس چه اسنادی و به چه منظوری این حرف را میزند.
چون هیچ چیز بیخود بر کاغذ سیاهه نمیشده است.
ایدکم الله
پاسخ یونس کرامتی
سلام.
البته شاید قبلاً هیچ کاغذی بیخود سیاه نمیشده است اما مییبینید که امروزه چنین نیست!
بهره برديم
ناگفته نماند که حضرت استاد شفیعی کدکنی(دامت برکاته) در تعلیقات منطق الطیر(صص772-775) بحث دقیقی در این باره نگاشته اند که خواندنی است
پاسخ یونس کرامتی
دوست ارجمند، سلام
آنچه در تعلیقات آمده بود خواندم. لب مطلب و منابع گفتار همان است که پیشتر در کتاب خدمات متقابل به آن اشاره شده و در مقالۀ کتابخانۀ اسکندریۀ من (در همین وبلاگ) نیز آمده است با این تفاوت که در این تعلیقات متن داستانها نیز نقل شده ا ست. اما نکتۀ جالب، اشاره به این کتابسوزی در منطقالطیر است که به لطف حضرت عالی از آن مطلع شدم و از این بابت از شما سپاسگزارم.
عطار بنا بر مشهور در 627ق درگذشته است و با این حساب باید اشارۀ منطقالطیر را عجالتاً کهنترین اشاره به کتابسوزی در اسکندریه به شمار آورد. زیرا تا جایی که میدانم محققان عموماً کهنترین اشاره به این کتابسوزی را در کتاب تاریخ الحکماء قفطی (درگذشت 646ق) یافتهاند و این کتاب گویا پس از 624ق نوشته شده باشد.
اینک ابیاتی که به این کتابسوزی اشاره دارند:
گر از آن حکمت دلی افروختی//کی چنان فاروق برهم سوختی؟
شمع دین چون حکمت یونان بسوخت//شمع دل، زان علم، برنتوان فروخت
حکمت یثرب بس است ای مرد دین//خاک بر یونان فشان در درد دین
عطار، منطق الطیر، به کوشش شفیعی کدکنی، تهران، 1383، ابیات 4565-4567