آخرین نوشته ها
لینک های روزانه
    آمار بازدید
    بازدیدکنندگان تا کنون : ۹۰٫۳۲۶ نفر
    بازدیدکنندگان امروز : ۰ نفر
    تعداد یادداشت ها : ۵۰
    بازدید از این یادداشت : ۱٫۱۵۶

    پر بازدیدترین یادداشت ها :
    در صفحۀ فیسبوک منتسب به وبگاه «کتابخانۀ تخصصی تاریخ اسلام و ایران» رسول جعفریان، نقدی بسیار شتاب‌زده، سست و بی‌پایه دربارۀ تاریخ جامع ایران منتشر شده است. این یادداشت پاسخی طنزآمیز بدان یادداشت است.

    Warning: DOMDocument::loadXML(): Premature end of data in tag i line 1 in Entity, line: 34 in /home/kateban/public_html/macode/macode.php on line 986
    پنجشنبه ۴ تير ۱۳۹۴ ساعت ۹:۴۸
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت

    امیرحسین شهگلی
    ۱۴ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۲۳:۵۱
    با سلام خدمت آقای دکتر کرامتی
    اگر امثال جنابعالی در این عرصه نباشید همه چیز‌دان‌ها یکه‌تاز معرکه می شوند و علی رغم خرافی دانستن میراث دوره تمدن اسلامی تاریخ علم نویس حرفه ای دوره تمدن اسلامی خواهند شد و در حالی که هیچ تصوری از مفهوم علم ندارند کتاب« مفهوم علم در تمدن اسلامی » می نویسند
    حق نگهدار
    شهاب الدین سیدی
    ۲۳ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۳
    با سلام و احترام
    نکته اول این که شما در ابتدای مقاله فرموده اید که فرض را بر این می گذارید که نویسنده مقاله جناب رسول جعفریان نمی باشد ولی نقد خود را بر گستردگی تالیفات ایشان در جغرافیاوعلوم اجتماعی ونسخه پژوهی و... بنا کرده اید به گونه ای که بخش زیادی از انتقادات شما بر امری بنا شده که خود شما در ابتدای مقاله به فرض عدم آن حکم کرده اید.
    ثانیا چه عیبی دارد که شخصی در جغرافیا و علوم اجتماعی و حدیث و .... قلم بزند و اگر در هر کدام از این رشته ها اثر شایانی ارائه داده باشد متخصص است و اگر دکتر جواد طباطبایی هم در زمینه تاریخ قاجاریه کتاب و تالیفی ستایش شده داشت او را هم متخصص میدانستیم و نقدی نداشتیم چه بسا اگر کتابی در این زمینه داشت دیگر آن نویسنده بی هویت هم خرده نمی گرفت.
    اگر جناب رسول جعفریان از عدم مشارکت در تاریخ جامع ایران گله مند باشد حق دارد و ما هم گله می کنیم که به چه حجت و عذری این استادیار دانشگاه تهران را که چنین تالیفات چشمگیری ( البته به زعم بنده) دارد را دعوت به همکاری ننمودید و ما مخاطبان را محروم کرده اید.

    پاسخ یونس کرامتی
    سلام. من به تعبیر شما «به فرض عدم آن حکم» نکرده‌ام. اگر دقت بفرمایید عبارت من چنین است:
    در نتیجه برخلاف پندار یادداشت‌گذاران«فیسبوک‌مدار»، این «فیسبوک‌ندار» بر آن است که این نوشته را نمی‌توان به قطع و یقین و حتی به احتمال قریب به یقین به«استاد رسول جعفریان» نسبت داد. لطفا به همۀ اجزاء و قیود جمله دقت فرمایید.
    برخی دوستان فیسبوک‌مدار در چند روز گذشته به این فیسبوک‌ندار خبر دادند که نگارندۀ یادداشت‌های آن صفحۀ فیس‌بوک یکی از عکس‌های استاد جعفریان با شادروان زریاب را به عنوان «عکس خود» منتشر کرده است. دیروز نیز دوستی دیگر خبر داد که نویسندۀ آن صفحه، ضمن انتشار خبری دربارۀ یکی از کتاب‌های آقای جعفریان، خود را نویسندۀ آن به شمار آورده است.
    پس می‌بینید که وضعیت آن یادداشت و پاسخش کمابیش یکسان است. برخی شواهد نشانۀ آن است که نویسندۀ یکی و مخاطب دیگری فردی خاص باشد اما هیچ چیز قطعی نیست!

    اما در مورد دوم من هم با شما موافقم. نه تنها هیچ اشکالی ندارد بلکه بسیار جالب توجه و ستودنی خواهد بود اگر کسی بتواند در چند رشته اثری شایان توجه و ارزشمند پدید آورد. اشکال وقتی پیش می‌آید که کسی آثاری بی‌ارزش، مغلوط یا منحول در زمینه‌های مختلف «چاپ کند». البته در نقد افرادی از این دست نیز باید با تکیه بر اشکالات ریز و درشت، صلاحیت او را به داوری کشید نه این که صرفاً با شمارش عناوین آثار او و صفحات اختصاص یافته به آنها قضاوت کرد.

    و اما در مورد «گلایۀ یکی از دیگری» من جداً بی‌تقصیرم! اما می‌دانم که در هر مجموعه‌ای این چنین ممکن است که چند فرد صاحب صلاحیت به دلایلی متنوع و رنگارنگ در کار مشارکت داده نشوند یا مشارکت نکنند.
    اما این را نیز می‌دانم (و البته می‌دانید) که «تاریخ جامع ایران» تنها عرصۀ قلم‌فرسایی و هنرنمایی متخصصان تاریخ نیست. ایشان یا هر کس دیگر می‌توانند آثار شایستۀ خود را جداگانه منتشر کنند و اگر حاصل کار ارزشمندتر از مقالات مشابه در تاریخ جامع ایران بود، «خرد جمعی» خیلی زود حق را به شایستگان مشارکت‌داده نشده خواهد داد.
    دوست عزیز دست کم من و شما و دیگر علاقه‌مندان به تاریخ باید بدانیم که تاریخ معمولاً داوری شایسته است.
    سوسن زرنام
    ۶ تير ۱۳۹۴ ساعت ۴:۴۲
    فرمایش زیاده شده، دوباره همان صفحه فیس را بنگرید!

    پاسخ یونس کرامتی
    ممنون از این خبر.
    یکی از دوستان متن جدید را ایمیل کرده‌اند. بنده متولی پاسخگویی به انتقادهای نویسندگان بی‌هویت بر تاریخ جامع ایران نیستم. آن چند نکته نیز «طرداً للباب» عرض شد. در مورد مقالات مدخل‌نویس حرفه‌ای نیز که فرمایش زیاده‌ای ندیدم. همان سخنان پیشین بود با رنگ و لعاب بیشتر و البته افزودن نکاتی که خود من به ایشان تذکر داده بودم (یعنی هفت مقاله و نه چهار مقاله). درد نویسندۀ بی‌هویت گویا همه‌فن‌حریفی و عدم مشارکتباشد که پاسخ طنز آن را داده‌ام.
    پاسخ معقول آن نیز این است که ایشان به جای خرده گیری بر همه‌فن‌حریفی اشکالات و نواقص مقالات را بیابند و در چشم آورند که البته خود این کار نیازمند همه‌فن‌حریفی است!
    زهرا برخوردار
    ۶ تير ۱۳۹۴ ساعت ۲:۵۱
    بنده هم نقد كتابخونه تاريخ رو خواندم و هم پاسخ شما به اين نقد. بهتر نبود با دلايل علمي نشان دهيد كه نقدهاي ايشان بي اساس است تا اينكه يك نقطه ضعف از شخصي كه اين يادداشت به او منتسب است، يافته و تمام مطلب خود را بر آن پايه استوار كنيد؟!!!
    اينكه نويسنده فرضي داراي اين اشكال فرضي باشد، هيچ ارتباطي به نقدي كه بر تاريخ جامع ايران وارد آمده، نمي كند!!!

    پاسخ یونس کرامتی
    به گمانم پاسخ را چنان که باید نخوانده اید.
    نویسنده اصولاً نقد نکرده است که من بخواهم بی اساسی آن را ثابت کنم!
    محمد تقی مشکوریان
    ۴ تير ۱۳۹۴ ساعت ۲۳:۱۴
    سلام
    من این کتاب را ندیدیم و گویا (از مشخصات نشر در سایت دایره المعارف) تازه یک ماه است که بیرون آمده. تنها اخبار رونمایی اش در وب دیده میشود!
    از حجم و وزن کتاب، نویسندگان و ناشر برمی آید که کتاب پر مدعایی باشد
    و لازم است کسی که در اختیار و تخصصش دارد چیزکی در معرفی و بهتر که نقدش، بنویسد
    در ضمن مقاله ادریسی پژوهی شما را خواندم امیدوارم انعکاسی بیش از تیراژ آن مجله داشته باشد
    موفق باشید
    یاسر احمدوند
    ۴ تير ۱۳۹۴ ساعت ۹:۱۱
    متاسفانه دور از ادب و آداب علمی بود .

    پاسخ یونس کرامتی
    به گمانم در مقدمۀ یادداشت مؤکد شده بود که این نوشته، صرفاً پاسخی طنزآمیز به هیچ کس است.
    اما اگر نویسنده کسی باشد فرمودۀ شیخ اجل را به یادتان می‌آورم:
    چه نیکو زده‌ست این مثل برهمن || بود حرمت هر کس از خویشتن
    چو دشنام گویی دعا نشنوی || بجز کشتۀ خویشتن ندروی
    (سعدی، بوستان، باب هفتم (در عالم تربیت): حکایت سلطان تکش و حفظ اسرار)
    یکی از ناپسندترین ویژگی‌های ما این است که در شبکه‌های مجازی و در پس نقاب بی‌هویتی برای خود شخصیتی نو می‌پردازیم و از آنچه باید بی‌پرواتر و گستاخ‌تر هستیم.
    مودودی
    ۴ تير ۱۳۹۴ ساعت ۴:۴۶
    عرض ادب آقای دکتر

    امیدوارم تندرست و به بخت باشید و به امید دیدار