کتابخانۀ اسکندریهstyle='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>، مشهورترین کتابخانۀ
جهان باستان که در اوائل سدۀ ۳قم و در روزگار فرمانروایی بطلمیوسان
مصر در شهر اسکندریه تأسیس شد و احتمالاً تا اواخر سدۀ 4 م فعال
بود.
بنا بر روایات مشهور بطلمیوس اول (حک lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>323-283 قمlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>) ملقب به سوتر (=
رهاننده)، بنیانگذار دولت بطلمیوسان مصر، یا به
روایاتی دیگر پسرش بطلمیوس دوم(حک style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>283-246 قمstyle='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>) ملقب به فیلادلفوس(=
محبوب پدر) فرمان داد در کوی سلطنتیtitle="">class=MsoFootnoteReference>[۱]
واقع در شمال شرقی شهر ـ همچنان که در دیگر شهرهای
یونانی مرسوم بود ـ معبدی برای «موزهها» (الههها
یا ارواح الهام دهندۀ آفرینش ادبی و هنری) بسازند
و سپس به تقلید از لوکئوم ارسطو کتابخانهای نیز در کنار آن
مجموعه بنیاد گردد. در روزگار بطلمیوس دوم، کتابخانهای
بسیار کوچکتر از کتابخانۀ سلطنتی در کنار معبد سراپئوم و در
جنوب غربی شهر ساخته شد و برخی از کتابها که به دلیل کمبود جا
نگهداری از آنها در کتابخانۀ اصلی ممکن نبود بدانجا منتقل شد. این
دو کتابخانه در مآخذ اروپایی غالباً با الفاظ «کتابخانۀ مادر» و
«کتابخانۀ دختر» از یکدیگر متمایز شدهاند (ترتولیان،
آپولوژی، XVIII, 5-8lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ ویبلی،
742dir=RTL>dir=RTL>، نوتون، dir=LTR>130-131style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ شرا، dir=LTR>137lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ قس
بلوم، 140-145dir=RTL>dir=RTL> که به نقل از یوآنس تستسس تأسیس هر دو کتابخانه را در
درون و بیرون قصر به بطلمیوس دوم نسبت میدهد؛ مکنزی و
دیگران، 99-100dir=RTL>dir=RTL>؛ قس دلیا، dir=LTR>1451, 1458style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>: که
تأسیس سراپئوم را یک بار به روزگار بطلمیوس سوم و بار
دیگر به روزگار بطلمیوس دوم نسبت میدهد)
پژوهشگران تاریخ علم، غالباً تأسیس این کتابخانه را
یکی از علل اصلی جهش شگفتانگیز اسکندریه در
عرصۀ پژوهشهای علمی و ادبی میدانند. مکتب
ادبی اسکندریه نیز به نوبۀ خود و به واسطۀ
نویسندگان نامداری چون آپولونیوس رودسی، تئوکریتوس،
بیون و پولیبیوس گنجینهای غنی از آثار
حماسی، تعلیمی، مرثیهای، هزلی، بزمی و
تاریخی پدید آورد. آثار نحوی و زبانشناسی
اسکندرانی در شمار بهترینها بود. آریستارخوس و زنون آثار
مهمی در باب سرودههای هومر نوشتند و دیونوسیوس
تراکی نخستین نحوی یونانی بود. در همین
اسکندریه بود که بطلمیوس ـ که نظریاتش بعدها عنوان هیأت
بطملیوسی به خود گرفت و اخترشناسانان تا سدۀ ۱۶م پیرو آن
بودند ـ به پژوهش دربارۀ نجوم پرداخت؛ اراتوستنس طول نصف النهار را اندازه
گرفت؛ اقلیدس، بنیانگذار هندسه به پژوهش در ریاضیات و به
ویژه هندسه پرداخت، و آپولونیوس ـ پایهگذار مخروطات به عنوان
شاخهای از هندسه ـ به تحصیل پرداخت (نک هد، ذیل مداخل
یاد شده؛ نیز سلام، dir=LTR>3, 5؛ ریل، dir=LTR>409lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛
ارسکاین، 38dir=RTL>dir=RTL>؛ کتل، 966dir=RTL>dir=RTL>؛ بل، 177-178dir=RTL>dir=RTL>؛ نیز سلام، dir=LTR>5؛ نون، dir=LTR>206-207style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>). به عبارت
دیگر آنچه امروزه ریاضیات و نجوم یونانی خوانده
میشود عملاً در اسکندریه شکل گرفت (نک لانگر، dir=LTR>109-125style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>). شماری
از این نامداران ـ چنان که خواهیم گفت در شمار رؤسای
کتابخانۀ اسکندریه یاد شدهاند. البته برخی نیز در
این زمینه تردیدهایی را مطرح کردهاند(مثلاً نک
باگنال، 348-362dir=RTL>dir=RTL>؛ برای تفصیل نک ادامۀ مقاله).
کهنترین مدرکی که به این کتابخانه و فعالیت
آن اشاره دارد، روایتی است در قالب یک نامه، که ظاهراً فردی
به آریستئاس به برادرش فیلوکراتس نوشته است و به همین سبب این
سند غالبا «نامۀ اریستئاس»class=MsoFootnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif"'>[۲]
یا «نامه به فیلوکراتس» نامیده میشود. این نامه،
اثری هلنی از سدۀ ۳قم است که در آن مؤلف ماجرای
دیدار خود و یکی از محافظان بطلمیوس را با اِلِعازار،
روحانی برجستۀ یهودیان در اورشلیم بازگو میکند.
این نامه به لحاظ دربر داشتن روایتی بسیار مفصل از
چگونگی ترجمه تورات (=اسفار پنجگانۀ عهد عتیق) از عبری به
یونانی ـ مشهور به ترجمۀ سبعینیname="_ftnref3" title="">class=MsoFootnoteReference>[۳]
ـ از اهمیت و شهرتی بسزا برخوردار است. بر اساس این گزارش مبلغی
گزاف در اختیار دمتریوس فالرومیtitle="">class=MsoFootnoteReference>[۴]
(ح ۳۵۰-۲۸۰م)، ـ «رئیس کتابخانۀ پادشاه» ـ قرار گرفت تا، این
کتابخانه را تا آنجا که ممکن است با آثاری از گوشه و کنار دنیا غنی
سازد و او نیز با خرید و استنساخ دستنویس آثار مختلف،
همۀ توان خود را برای خشنودی پادشاه به کار بست. روزی در
حضور نگارنده (=اریستئاس)، پادشاه در نامهای از دمتریوس
پرسید که حدوداً چند هزار اثر گرد آمده است و او پاسخ داد که «بیش از
دویست هزار اثر سرورم!» و افزود که با کوششهای او شمارشان شاید
سر به پانصد هزار بزند. سپس یادآور شد که یهودیان قوانینی
دارند که شایسته است ترجمه و گنجیۀ کتابخانه افزوده شود. پادشاه
در پاسخ پرسید که «چه چیز تو را از این کار بازمیدارد؟»
زیرا هر چه که بخواهی در اختیار توست. دمتریوس پاسخ داد:
در سرزمین یهودیان، خطی و زبانی ویژۀ
خود به کار میرود و این تصور که آنها به زبان مردم سوریه
(آرامی/سریانی) سخن میگویند نادرست است. پادشاه پس
از آگاهی از این موضوع فرمان داد تا نامهای به العازار روحانی
بزرگ (به تعبیر اسلامی: رأس جالوت) یهودیان نوشته و از او
خواسته شود که به این پیشنهاد عمل شود (نامۀ اریستئاس،
بند 9-11dir=RTL>dir=RTL>). در ادامه با تفصیل بسیار از انتخاب ۶ مترجم از هر
یک از اسباط ۱۲گانۀ بنیاسرائیل و در مجموع ۷۲ مترجم، و
رفتن آنها به کتابخانۀ اسکندریه و سپس فراهم آمدترجمۀ تورات سخن
به میان آمده است (همان، بند dir=LTR>12-50)
در این نامه تصریح نشده که این رویداد در زمان
کدام بطلمیوس رخ داده است. گزارشهای آریستوبولوسhref="#_ftn5" name="_ftnref5" title="">dir=LTR>[۵](فیلسوف
یهودی سدۀ ۲ قم)، اپیفانیوس سالامیسیhref="#_ftn6" name="_ftnref6" title="">dir=LTR>[۶]
(۳۱۵-۴۰۳م) و یوآنس تستسسclass=MsoFootnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif"'>[۷]
(سدۀ 12م)
نیز dir=LTR>_ style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>که روایات آنان مستقل از
نامۀ آریستئاس به نظر میرسدdir=LTR> _style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'> بر
ترجمۀ این اثر در روزگار بطلمیوس دوم و به مدیریت
دمتریوس تأکید دارند (کولینز، dir=LTR>59-61style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>). ترتولیان
(آپولوژی، XVIII, 5-8lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>)
در اشارهای بسیار کوتاه به همین ماجرا، از بطلمیوس دوم
نام میبرد اما محل این کار را کتابخانۀ سراپئوم میداند
و نه کتابخانۀ سلطنتی. ایزیدور
سویلی(۵۶۰-۶۳۶م) در فرهنگ ریشهشناختی خود ذیل
مادۀ De bibliothecisstyle='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'> lang=FA>(کتابخانه) آورده است: اسکندر یا شاید جانشینانش برآن
شدند که کتابخانههایی بنا کنند که در آن هر کتابی موجود باشد و
به ویژه بطلمیوس فیلادلفوس که در توجه به کتابخانه با
پیسیستراتوس رقابت میکرد نه فقط کتب غیر
یهودی، که تورات مقدس را نیز گنجاند. در واقع در روزگار او ۷۰
هزار جلد کتاب در اسکندریه یافت میشد. ایزیدور در
بند بعدی و ذیل مادۀ De
interpretibus نیز روایت
آریستئاس دربارۀ ترجمۀ سبعینی توراتname="_ftnref8" title="">class=MsoFootnoteReference>[۸]
به یونانی در کتابخانۀ اسکندریه را آورده است (dir=LTR>VI,iii,3:5؛ نیز کانفورا، dir=LTR>126-127lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>)
به گمان بیشتر پژوهشگران، هدف کلی تنظیم کنندۀ
این نامه آن است که با مهم جلوه دادن ترجمۀ سبعینی و تقدس
بخشیدن به آن، هویت یهودیان تبعیدی در مصر تقویت
گردد. این نظر با مشابهتهای موضوعی و زبانشناختی
بین متن نامۀ آریستئاس و توصیفات کتاب مقدس از نزول تورات
تأیید میشود. این مشابهتها تنها به این
دورۀ خاص از تاریخ کتاب مقدس مربوط نمیشود بلکه تمام دورهای
که در سفر خروج بدان اشاره شده را دربر میگیرد. مؤلف این نامه
در واقع حکایتهای کتاب مقدس دربارۀ خروج یهودیان و
نزول تورات را به اساسی نوین برای ماجرای
یهودیان مصر تبدیل میکند و هنگام انجام این کار مسألۀ
دشمنی کتاب مقدس با مصر را نادیده میگیرد و در عوض
سعی دارد با پادشاه بطلمیوسی مصر که یهودیان را از
اسارت آزاد و آنها را در مصر مستقر کرد و نیز به آغاز ترجمۀ
یونانی تورات فرمان داد، نوعی موافقت ایجاد کند. در واقع
هدف این نامه ارائۀ توجیهی دینی دربارۀ
حضور یهودیان در مصر است (هاخام، dir=LTR>1-3style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>، جم؛ ماری،
338-339dir=RTL>dir=RTL>؛ چریکُور، dir=LTR>59-89؛ چارلز، جم). نامۀ
آریستئاس در گذشته یک مدرک تاریخی مستند تلقی
میشد. اما از میان پژوهشگران معاصر نخست ل. ویوز، ج. ج.
اسکالیجر و ه. هُدی دربارۀ اعتبار تاریخی آن به
تردید افتادند (مارکوس، dir=LTR>97). دست کم برخی تناقضات
تاریخی حکایت از آن دارد که نامه بر خلاف آنچه در متن آن آمده
است باید مدتها پس از روزگار بطلمیوس دوم نوشته شده باشد و حتی
برخی تاریخ تقریبی ۱۰۰قم را برای آن پیشنهاد
میکنند (ماری، dir=LTR>338-339style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ کان dir=LTR>145lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ نیز
هاخام، 13-14dir=RTL>dir=RTL>، جم؛ چارلز، dir=LTR>242-244style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>، جم؛
فیندلای، 428dir=RTL>dir=RTL>؛ روپرشت، dir=LTR>232؛ نیز کُولِمان،dir=LTR>101fflang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ قس
کوهن، 33-34dir=RTL>dir=RTL>، جم؛ گودینگ، dir=LTR>367، جم). اما در میان
پژوهشگران کتاب مقدس، دربارۀ ترجمۀ تورات به یونانی در
اسکندریه در سدۀ ۳م تقریباً توافق کامل وجود دارد و
تقریباً همۀ آنان کار ترجمه را به روزگار بطلمیوس دوم نسبت
میدهند (همانجاها؛ برای تفصیل نک: کولینز، dir=LTR>6-57lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>).
در هر صورت به فرض پذیرش برخی نکات نامۀ آریستئاس، به
ویژه آن بخش از نامه که بر ترجمۀ تورات در کتابخانۀ
اسکندریه و به درخواست دمتریوس تأکید دارد، میتوان
تأسیس خود کتابخانه را به مدتی پیش از این روزگار و در
نتیجه به دورۀ فرمانروایی بطلمیوس اول نسبت داد.
معمولاً از زنودوتوس افسوسی به عنوان نخستین رئیس
کتابخانۀ اسکندریه یاد میکنند، اما از نامۀ
آریستئاس چنین برمیآید که دمتریوس پیش از او
چنین عنوانی را داشته است. از میان مآخذ کهن ترتولیان
نیز ریاست دمتریوس بر کتابخانه (البته به گمان او: سراپئوم و نه
کتابخانۀ اصلی یا سلطنتی) را تأیید میکند
(آپولوژی، XVIII, 5lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>).
از این رو برخی پژوهشگران ـ به ویژه کولینز (dir=LTR>82fflang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>)
که اعتبار بسیار برای نامۀ اعتبار بسیار قائل است ـ
دمتریوس را نخستین رئیس این کتابخانه دانستهاند (نیز
لانگریگ، طب قیاسی، dir=LTR>179-180style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ قس
ویبلی، 233,
742؛ که دیدگاهش در این
مورد آشفته مینماید؛ قس آبراهامز، dir=LTR>338style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>: که با
استناد به برخی منابع در این امر تردید میکند ).
بنابر آنچه که بیشتر پژوهشگران بر سر آن توافق دارند، رؤسای
این کتابخانه به ترتیب بدین قرارند:
۱. زنودوتوس افسوسی شارح و تنظیم کنندۀ آثار هومر که
در مقام کتابدار در زمینۀ طبقه بندی اشعار به دو دستۀ
حماسی و غنائی کوشید (ویبلی، dir=LTR>742style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ کاسون،dir=LTR>37-38lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛
هلر-روآزن، 143dir=RTL>dir=RTL>؛ هونیگمان، dir=LTR>43-44؛ اسلیتر، «زنودوتوس»، dir=LTR>20-21lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛
کامسار،103dir=RTL>dir=RTL>؛ کولینز، dir=LTR>96-99؛ دیکس، dir=LTR>388lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>)dir=LTR>.style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>
۲. کالیماخوسclass=MsoFootnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif"'>[۹]
که البته برخی از او تنها به عنوان فهرستنگار کتابخانه و نه رئیس آن
یاد کردهاند. او فهرستیclass=MsoFootnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif"'>[۱۰]
در ۱۲۰ جلد مشتمل بر مؤلفین کتب در هریک از رشتهها برای
کتابخانۀ اسکندریه تنظیم کرد. در این فهرست که در واقع
متضمن نوعی طبقه بندی علوم ـ متأثر از طبقهبندی
ارسطویی ـ است مؤلفان بدین صورت از یکدیگر جدا شده
بودند: سرایندگان اشعار دراماتیک، حماسهسرایان، سرایندگان
اشعار غنایی، قانوننویسان، فیلسوفان، تاریخنگاران،
سخنوران و فصحا، پزشکان، و مؤلفان موضوعات متفرقه. این مؤلفان در هر موضوع
به ترتیب الفبایی مرتب و برای هر یک زندگینامهای
مختصر نیز تاریخ پدید آمدن هر اثر ذکر شده بود. امروزه از
این فهرست تنها قطعاتی پراکنده بر جای مانده است (ویتی،
«پیناکسclass=MsoFootnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif"'>[11]»،
132-136dir=RTL>dir=RTL>، «پیناکسهای دیگرname="_ftnref12" title="">class=MsoFootnoteReference>[12]»،
237-244dir=RTL>dir=RTL>؛ شاروک و اش، dir=LTR>121-127style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ یون
لیتو، 34,
55-56؛ هوستون، dir=LTR>255-257style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ ویبلی،
174, 607, 610, 742dir=RTL>dir=RTL>؛ کاسون، dir=LTR>38-41؛ هلر-روآزن، dir=LTR>143-145lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ باتیستونی،
177-178dir=RTL>dir=RTL>؛ کامسار، dir=LTR>103؛ فانتوتسی و هانتر، dir=LTR>43lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>،
جم؛ هونیگمان، 73dir=RTL>dir=RTL>، جم؛ قس تارن، dir=LTR>253؛ برای تفصیل
بیشتر دربارۀ احوال و آثار کالیماخوس و به ویژه فهرست
وی نک: بلوم،dir=LTR> جم،
به ویژه فصل چهارم dir=LTR>124ff). به گزارش یوآنس
تستسس در روزگار کالیماخوس کتابخانۀ اصلی ۴۰۰ هزار طومار از
آثار دارای بیش از یک مؤلف (یا به روایتی
عناوین مفصلی که در چند جلد آمدهاند) و ۹۰ هزار طومار مشتمل بر
اثری یک جلدی و دارای یک مؤلف واحد بوده است
(کولینز، 60dir=RTL>dir=RTL>). اما باگنال با یک محاسبۀ تقریبی، معتقد
است که فهرست کالیماخوس نمیتوانسته شرح بیش از 100 هزار طومار
را در بر داشته باشد (ص 356dir=RTL>dir=RTL>).dir=RTL>dir=RTL> در همین روزگار کتابخانۀ سراپئوم 42800 طومار داشته
است(روسو، 246dir=RTL>dir=RTL>؛ پولاسترون، dir=LTR>15)
۳. آپولونیوس رودسیtitle="">class=MsoFootnoteReference>[۱۳].
البته در برخی منابع نام وی پس از نام اراتوستنس سیرینهایhref="#_ftn14" name="_ftnref14" title="">dir=LTR>[۱۴] (۲۷۶-۱۹۵
قم) یاد شده است. اما این نکته با توجه به برخی شواهد
تاریخی مربوط به زندگی این دو، بعید به نظر
میرسد. (دیکس، dir=LTR>388؛ شاروک و اش، dir=LTR>128-132lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛
کولینز، 96-99dir=RTL>dir=RTL>؛ فانتوتسی و هانتر، dir=LTR>89style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>)
۴. اراتوستنس سیرینهای، ریاضیدان،
جغرافیدان و ادیب نامدار یونانی که در حدود ۲۳۶-۲۳۵قم و
به فرمان بطلمیوس سوم به ریاست کتابخانه منصوب شد (کولینز، dir=LTR>18, 53-55dir=RTL>dir=RTL>؛ ویبلی، dir=LTR>69, 174, 742style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ کاسون، dir=LTR>41lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛
دیکس، 388dir=RTL>dir=RTL>؛ هونیگمان، dir=LTR>43؛ فانتوتسی و هانتر، dir=LTR>42, 89lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ یون
لیتو، 40dir=RTL>dir=RTL>).
۵. آریستوفانس بوزانتیومیname="_ftnref15" title="">class=MsoFootnoteReference>[۱۵](ح
۲۵۷- ح۱۸۰ قم) زبانشناس نامدار جهان باستان که از ۲۰۵ تا ۱۸۵قم ریاست
این کتابخانه را بر عهده داشت (اسلیتر، «آریستوفانس» dir=LTR>234-241lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ کولینز،
87, 96dir=RTL>dir=RTL>؛ کاسون، dir=LTR>40-43؛ ویبلی، dir=LTR>742-743lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛
یون لیتو، 53-56dir=RTL>dir=RTL>؛ هلر رُآزن، dir=LTR>140,144style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛
هونیگمان، 130dir=RTL>dir=RTL>).
۶. آریستارخوس ساموتراسیtitle="">class=MsoFootnoteReference>[۱۶]
زبانشناس نامدار یونانی و از شارحان آثار هومر (ح ۲۲۰-ح ۱۴۵قم) که
احتمالاً پس از آریستوفانس تا حدود ۱۴۵قم ریاست کتابخانه را بر عهده
داشت(کاسون، 43dir=RTL>dir=RTL>؛ هلر-رآزن، dir=LTR>140؛ یون لی تو، dir=LTR>56lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ کولینز،
102dir=RTL>dir=RTL>؛ ویبلی، dir=LTR>122، dir=LTR>743style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>).
دربارۀ کتابخانۀ اسکندریه و شمار طومارهای آن
داستانهای بسیار گفتهاند و اعدادی که در برخی مآخذ
نسبتاً کهن دربارۀ شمار طومارهای کتابخانۀ اصلی آن آوردهاند،
شگفت مینماید. چنان که اشاره شد شمار این آثار بر اساس
نامۀ آریستئاس بیش از ۲۰۰ هزار طومار بود و ظاهراً در روزگار
کالیماخوس به ۵۰۰ هزار نیز رسیده بود. اولوس گلیوس شمار
کتابهایی را که در اسکندریه گردآوری یا
رونویسی شده بود در مجموع نزدیک به ۷۰۰ هزار بر شمرده است
(اولوس گلیوس، XVII,
3). آمیانوس مارسلینوس نیز گفته
است که کتابخانۀ سراپئوم در آستانۀ حمله جولیوس سزار (نک
ادامۀ مقاله) نزدیک به ۷۰۰ هزار کتاب (طومار) داشته است.
(آمیانوس مارسلینوس، XXII,16:12-13dir=RTL>dir=RTL>). اما ناگفته پیداست که او نیز همچون
بسیاری دیگر کتابخانۀ اصلی اسکندریه را با
کتابخانۀ سراپئوم اشتباه گرفته است. گفتهاند که بطلمیوسان مصر
برای هر چه بیشتر غنی کردن کتابخانۀ خود برای
کشتیهایی که به بندر اسکندریه وارد میشدند،
نوعی مالیات کتاب تعیین کرده بودند که بر اساس آن
همۀ کشتیها باید کتابهای خود را برای استنساخ به کتابخانه
میسپردند (روسو، 246dir=RTL>dir=RTL>). پلینی به نقل از وارّو (Varrodir=RTL>dir=RTL>) داستانی را روایت میکند که گرچه چندان قابل
اعتماد نیست اما به هر حال به طور ضمنی به بیرقیب بودن
این کتابخانه در عهد باستان اشاره دارد. بر اساس این داستان، ائومنس
دومclass=MsoFootnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif"'>[۱۷]
پادشاه پرگاموم (۱۹۷-۱۵۸قم) برای تشکیل کتابخانه، ناچار شد کتابها
را بر روی پوست بنویسد زیرا بطلمیوسان که نمیخواستند
رقیبی برای کتابخانۀ اسکندریه پیدا شود، صادرات
پاپیروس را ممنوع کرده بودند (ویبلی، dir=LTR>607style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>). در
این میان سنکا دربارۀ انگیزۀ بطلمیوسان مصر
نظری کاملاً متفاوت از دیگران داشته است. وی در کتاب
آسودگی ذهنclass=MsoFootnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif"'>[۱۸]
به نقل از تیتوس لیویوس (لیوی) از نابودی ۴۰
هزار طومار در آتشسوزی اسکندریه (نک ادامۀ مقاله) سخن میگوید
و سپس میافزاید که شاید کسانی این کتابخانه را به
عنوان باشکوهترین یادبود قدرت این شاهان بخوانند همچون
تیتوس لیویوس که آن را دستاورد حسن سلیقه و اشتیاق
پادشاهان دانسته بود، اما در این مورد هیچ ذوق و اشتیاق
پسندیدهای وجود ندارد بلکه تجملگرایی عالمانه و نه
حتی عالمانه. زیرا آنان این کتابها را نه برای دانشاندوزی
بلکه برای خودنمایی گردآوردند. همچون کودکانی که ... کتابها
را نه ابزاری برای دانشآموزی، که آرایۀ اتاق
غذاخوری خود میدانند(IX, 5dir=RTL>dir=RTL>).
پژوهشگران معاصر غالباً روایات بعضاً اغراقآمیز منابع کهن
دربارۀ عظمت این کتابخانه را پذیرفته و تکرار کردهاند. اما
برخی همچون ویبلی (dir=LTR>606-607style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>)،
کوشیدهاند با ارائۀ تخمینی از محتوا و حجم متوسط هر
پاپیروس، برای موجودی این کتابخانه، اعدادی قابل
مقایسه با کتابهای امروزی به دست آورند و برخی نیز
چون باگنال از جوانب مختلف در صحت این اعداد تردید کردهاند. وی
از جمله به مآخذ و در برخی موارد نسخه بدلهایی اشاره دارد که
به جای ارقام 400 هزار و 700 هزار، 40 هزار و 70 هزار در آنها آمده است (dir=LTR>352lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>، dir=LTR>354lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>:
مشتمل بر یک تخمین آماری، جم).
نابودی کتابخانۀ اسکندریهstyle='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>: در سال ۴۸قم، و در جریان
حملۀ جولیوس سزار به شهر اسکندریه، هنگامی که دشمنان سزار
کوشیدند راه ارتباطی او و کشتیهایش در ساحل
اسکندریه را قطع کنند، سزار برای پیشگیری از افتادن
کشتیها به دست دشمن، فرمان داد تا آنها را بسوزانند. اما باد این
کشتیها را به ساحل آورد و موجب گسترش آتشسوزی به ساحل و سپس
دیگر نقاط شهر شد. پلوتارک از این ماجرا با اختصار و البته با
تصریح به نابودی «کتابخانه بزرگ» در این میان اشاره
میکند(پلوتارک، سزار، XLIX, 6dir=RTL>dir=RTL>؛ قس دیو، XLII, 12dir=RTL>dir=RTL>). اولوس گلیوس در ضمن اشاره به تأسیس نخستین
کتابخانۀ عمومی جهان توسط پیسیستراتوسname="_ftnref19" title="">class=MsoFootnoteReference>[۱۹]
(دیکتاتور آتن از ۵۴۶-۵۲۸ یا ۵۲۷ قم) و پرداختن به سرگذشت
کتابخانۀ آتن، به کتابخانۀ بسیار بزرگی اشاره میکند
که با گردآوری و استنساخ شمار بسیاری کتاب، در عهد
بطلمیوسان در مصر پدید آمد نزدیک به ۷۰۰ هزار طومار در ضمن
نخستین جنگ اسکندریه (روزگار جولیوس سزار) و در جریان
حمله به شهر همۀ این صدها هزار طومار به آتش سپرده شد، نه به طور خود
به خود، و مطمئناً نه به عمد، بلکه به طور اتفاقی توسط نیروهای
کمکی (VII, 17lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛
کانفورا، 123-124dir=RTL>dir=RTL>). آمیانوس مارسلینوس نیز به سوختن ۷۰۰ هزار جلد
کتاب در کتابخانۀ سراپئوم (در واقع کتابخانۀ اسکندریه) در
جریان حملۀ جولیوس سزار اشاره کرده است(آمیانوس
مارسلینوس، XX,16:12-13lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>). تا
کنون دربارۀ اینکه در جریان این آتشسوزی چه بر سر
کتابخانه رفت، تحقیق جامع و مفصلی صورت نگرفته و غالب
پژوهشگرانی نیز که در این باره اظهار نظر کردهاند چندان
بیطرف نبودهاند. به طور مثال رُلف (مصحح کتاب آمیانوس) معتقد است که
دربارۀ ویرانی ناشی از اقدام سزار خیلی
بزرگنمایی شده است و استرابو که ۲۳ سال پس از این حمله به
اسکندریه رفته بود موزه را سالم دیده بود (II/302-303dir=RTL>dir=RTL>). همچنین بر اساس شواهد تاریخی در سال ۲۷۲م و
در روزگار امپراتور اُرلیانوس، در جریان بازپسگیری اسکندریه
از ملکه زنوبیا (فرمانروای مصر از ۲۶۹-۲۷۴م)، یک بار دیگر
بیشتر کوی سلطنتی و از جمله کتابخانۀ اسکندریه، در
آتش سوخت (ویس، 109dir=RTL>dir=RTL>، دلیا، dir=LTR>1463؛ روسو، dir=LTR>241lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>). برخی
از پژوهشگران از این رویداد به عنوان پایان دهندۀ
فعالیت این کتابخانه یاد کردهاند (مثلاً کاسون، dir=LTR>47lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>). اما
سومین کتابسوزی در اسکندریه در نتیجۀ تعصبات
مذهبی مسیحیان در اواخر سدۀ ۴م صورت گرفت. در این
سال امپراتور تئودوسیوس اول با تأیید تئوفیلوس
اسکندرانی، بطریق اعظم اسکندریه، فرمان داد تا همۀ معابد کاران
(در واقع: عبادتگاههای غیر مسیحی) سراسر امپراتوری
را نابود کنند. در نتیجه این کار، بسیاری از معابد همچون
معبد دلفی در یونان و نیز معبد سراپئوم اسکندریه نابود
شدند و کتابخانۀ سراپئوم نیز به همین سرنوشت دچار شد (تییِم،
510dir=RTL>dir=RTL>؛ روسو، 241dir=RTL>dir=RTL>؛ مکنزی و دیگران، dir=LTR>108style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>).
از ۱۶۵۰م و پس از آنکه ادوارد پوکوک کتاب تاریخ مختصر الدول
ابن عبری را به لاتینی ترجمه و منتشر ساخت؛ داستانی
دربارۀ سوزاندن شمار بسیاری کتاب در اسکندریه توسط
سپاهیان عرب تحت فرمان عمرو عاص به ناگاه در میان پژوهشگران شهرت
یافت. نخستین راوی این داستان که البته در ضمن
زندگینامۀ یوهانس فیلوپونوس/گراماتیکوس یا یحیی
نحوی اسکندرانی آمده است، علی بن یوسف قفطی است. قفطی
در تاریخ الحکماء پس از ذکر شمهای از احوال یوحنا آورده
است: ... یحیی تا روزگار گشوده شدن مصر و اسکندریه به دست
عمرو عاص بزیست. او روزی بر عَمرو وارد شد. عمرو که از جایگاه و
منزلت یحیی در علم بسیار شنیده بود او را بر
جای خویش نشاند و از مباحث فلسفه و منطق چیزهایی از
او شنید که هرگز به گوش عرب نخورده بود. عمرو که مردی خردمند،
نیکو تأمل و خوشفکر بود ملازمت یحیی کرد و از او مفارقت
نمیکرد تا آنکه یحیی روزی او را گفت: تو بر
همۀ درامدهای اسکندریه دست یافتهای و بر هر مال و
خواستهای مهری زدهای، آنچه را که تو و یارانت را از آن
نفعی است معارض نمیشویم اما آنچه که شما را در آن سودی
نیست، ما بدان اولی و احق خواهیم بود. خوب است
بفرمایید دست از ضبط آن بردارند. عمرو در پاسخ گفت: چه چیز است
آنچه تو بدان محتاجی و در کار داری؟ گفت: کتب حکمت که خزاین
ملوکیه است ... و ما به آن محتاجیم و شما را در آن نفعی نه! (قفطی
در ضمن این ماجرا به بنیانگذاری این کتابخانه در روزگار
بطلمیوس فیلادلفوس و به سرپرستی فردی به نام زمریه؟
اشاره میکند که ابن عبری آن را حذف کرده است). عمرو در پاسخ گفت که مرا
ممکن نیست دربارۀ آنها حکمی کنم مگر پس از کسب تکلیف از
خلیفه. پس ماجرا را به عمر بن خطاب نوشت پس از چندی پاسخ خلیفه
چنین رسید: «در باب کتبی که ذکر کرده بودی؟ اگر آنچه در
آن کتب است، موافق است با آنچه کتاب الله بر آن مشتمل است، پس کتاب خدای
سبحانه ما را از آن بینیاز دارد. و اگر مضامین آن کتب، مخالف
است با آنچه در کتاب الهی است، ما را حاجتی به آن نیست.
باید که در اعدام آنها بکوشی! پس عمرو کتابها را میان گرمابهداران
شهر تقسیم کرد و این گرمابهها شش ماه با گرمای حاصل از سوختن
کتابها کار کردند!(قفطی، ؛ ترجمۀ فارسی: ۴۸۳-۴۸۵؛ تکرار شده
توسط ابن عبری، ۱۷۵-۱۷۶؛ نیز نک پوکوک، dir=LTR>170-171style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>؛ نیز
نک یوسف، 335-338dir=RTL>dir=RTL>). عبدالطیف بغدادی نیز در کتاب الافادة و
الاعتبار که در واقع روزنامۀ سفر وی به مصر است، هنگام اشاره به
«عمود سواری» که در اسکندریه دیده بود گفته است: گرداگرد آن
بقایای ستونهایی را دیدم برخی سالم و
برخی شکسته که از حالت آنها معلوم میشد که آنجا زمانی مسقف
بوده و این ستونها آن سقف را تحمل میکردهاند و بر این ستون
سواری رواقی قبهای بوده است و چنان دیدم که این
محل همان رواقی است که ارسطو و سپس پیروانش در آن به تدریس
مشغول بودهاند و همان دارالعلمی است که اسکندر هنگام پایهریزی
شالودۀ شهر، بنیاد کرد و در آن کتابخانهای بود که عمرو عاص به
فرمان عمر آن را بسوخت (عبدالطیف بغدادی، ۲۸). در هر دو روایت
قفطی و عبداللطیف بغدادی اشکالات واضح بسیار به چشم
میخورد. نخست آنکه در روایت قفطی همان اشتباه مشهور
تاریخنگاران مسلمان، که میپنداشتند یوحنای نحوی
صدر اسلام را درک کرده است، به چشم میخورد. اشکال فاحش روایت
عبداللطیف بغدادی نیز آن است که ارسطو چندسالی پس از
تأسیس اسکندریه درگذشت و هرگز بدان شهر نرفت چه رسد به آنکه در آنجا به
تدریس مشغول شود. این داستان به ویژه از آن جهت که دامان
متعصبان مسیحی را از ننگ سوزاندن کتابخانۀ اسطورهای
دنیای باستان پاک میکرد، بسیار موافق طبع برخی
مؤلفان اروپایی افتاد و خیلی زود شهرت یافت. اما
دیری نپایید که برخی پژوهشگران غربی
دربارۀ درستی آن به تردید افتاند. که احتمالاً پدر اوزبه رنادوhref="#_ftn20" name="_ftnref20" title="">dir=LTR>[۲۰](۱۶۴۶-۱۷۲۰م)
کشیش و خاورشناس نامدار فرانسوی نخستین آنها بود. وی در
۱۷۱۳م هنگام انتشار کتاب تاریخ بطریقان اسکندریهhref="#_ftn21" name="_ftnref21" title="">dir=LTR>[۲۱] که
در واقع ترجمۀ لاتینی متن عربی تاریخ البطارکة
كنيسة الإسكندرية القبطية (یا سیر الاباء البطارکة)
نوشتۀ ساویرس اشمونینtitle="">class=MsoFootnoteReference>[۲۲]
(د ۹۸۷م) مشهور به ابن المقفع را در بر داشت در درستی این روایت
تردید کرد (رنادو، dir=LTR>169-170style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>). بعدها
ادوارد گیبون بر این روایت دو اشکال وارد ساخت: نخست آنکه
روایت ابن عبری به ۶ سده پس از این روزگار فتح مصر مربوط
میشود و دیگر آنک چنین رفتاری با آنچه که ما از آموزههای
مسلمانان میدانیم منافات دارد (dir=LTR>336-338style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>). پس از آن
نیز بسیاری از پژوهشگران به ویژه با تأکید بر
رویدادهای روزگار سزار، اُورلیان و تئودوسیوس تأکید
کردهاند که در روزگار گشوده شدن اسکندریه، اصولاً کتابخانۀ
مهمی در این شهر بر جای نبوده است که اعراب بتوانند از محل
سوزاندن آنها شش ماه سوخت گرمابههای شهر را تأمین کنند. با این
همه برخی مؤلفان غربی گاه با مقایسۀ این داستان با
برخی ویرانگریهای اعراب به ویژه در هنگام حمله به ایران،
همچنان بر سوختن این کتابخانه توسط آنان تأکید میکنند (مثلاً
پولاسترون، 42-44dir=RTL>dir=RTL>). به ویژه کانفورا در کتاب کتابخانۀ ناپدید
شده حتی به گیبون میتازد. به نظر وی، گیبون
مردی است که میخواهد اعراب را از گناه ناکرده تبرئه کند و همۀ
گناهان را بر دوش جولیوس سزار و از آن بالاتر اسقف اعظم تئوفیلوس که
گیبون او را دشمن صلح و دانش و ویران کنندۀ سراپئوم میشمارد،
بیندازد (کانفورا، dir=LTR>111-112style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>). به نظر
کانفورا اولوس گلیوس در روایتی که پیشتر نقل شد، هیچ
اشارۀ مستقیمی بر وجود کتابخانه در اسکندریه ندارد و تنها
به وجود کتابخانه در آتن اشاره میکند. او با تأکید بر به کار رفتن
عبارت «توسط نیروهای کمکی» در متن نقل شده، میافزاید
که سزار در این نبرد توسط سربازان میثریداتس
پرگامونی(/بوسفوری) یاری میشده است (dir=LTR>124-125lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>) و
بدین سان، این نویسندۀ
ایتالیایی، گناه سوزاندن کتابخانه را از دوش اجداد
رومی خود برداشته و بر گردن سربازان یونانی میاندازد. مؤلفان
دیگری نیز کوشیدهاند که این آتش سوزی را به
هر زمانی جز روزگار سزار نسبت دهند و مثلاً تأکید کنند که در
جریان آتشسوزی سزار تنها یک انبار کالا در بندر سوخت و
کتابخانه نخستین بار در روزگار اورلیانوس ویران شد (کانفورا، dir=LTR>68-70, 195dir=RTL>dir=RTL>؛ نیز: روسو، dir=LTR>234).
از سال ۲۰۰۱م با همکاری یونسکو در محل احتمالی
کتابخانۀ سطلنتی اسکندریه، کتابخانهای جدید
تأسیس شده است. این کتابخانه قرار است به عنوان یک
کتابخانۀ پژوهشی عمومی با تمرکز بر تمدن مصر، روزگار باستان و
سدههای میانه خدماتی ارائه دهد(یون لی تو، dir=LTR>2lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'>). ورودی
اصلی این کتابخانه به تندیسی از دمتریوس
فالرومی مزین شده است
مآخذ: ابن عبری، ابوالفرج گریگوریوس
(غریغوریوس)، تاریخ مختصر الدول، به کوشش آنتون صالحانی،
بیروت، ۱۸۹۰م؛ قفطی، علی بن یوسف. تاریخ الحکماء،
به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، ۱۹۰۳م؛ همان،
ترجمۀ کهن فارسی از سدۀ ۱۱ق از مترجمی نامعلوم، به کوشش
بهین دارایی، تهران، ۱۳۴۷ش؛ عبدالطیف بغدادی، الافادة
و الاعتبار فی الامور المشاهدة و الحوادث المعاینة بأرض مصر،
مطبعة وادی النیل، ۱۲۸۶ق؛ نیز:
Abrahams, I., “Recent
Criticism of the Letter of Aristeas”, The Jewish Quarterly Review, Vol.
XIV(2), 1902; Aho, Jon Arvid, “Book Review: The Library of Alexandria:
Centre of Learning in the Ancient World. Edited by Roy MacLeod. London and
New York”, Libraries & Culture, Vol. 36, No. 3 (Summer, 2001);
Alfred J. Butler in 1902, Victor Chauvin in 1911, Paul Casanova and Eugenio
Griffini, independently, in 1923; Bagnall, Roger S., “Alexandria: Library of
Dreams”, Proceedings of the American Philosophical Society, Vol.
CXLVI(4), 2002; Battistoni, Filippo, “The Ancient Pinakes from Tauromenion.
Some New Readings”, Zeitschrift für Papyrologie und Epigraphik, Vol
LCVII, 2006; Bell, H. I., “Alexandria”, The Journal of Egyptian Archaeology,
Vol. XIII(3&4), 1927; Blum, Rudolf, Kallimachos: The Alexandrian Library
and the Origins of Bibliography, Madison, Wisconsin, 1991; Burnet, John, Early
Greek Philosophy, London,1920; Butler, Alfred Joshua, The Arab Conquest Of
Egypt, Oxford, 1902; Calkins, Casey M. & James P. Franciosi & Gary
L. Kolesari, “Human Anatomical Science and Illustration:dir=RTL style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'> The
Origin of Two Inseparable Disciplines”, Clinical Anatomy, Vol XII, 1999;
Casson, Lionel, Libraries in the Ancient World, New Haven / London,
2001; Cattell, J. McKeen, “The Academy of Sciences”, Science, New Series,
Vol. XVI, No. 416, 1902; Charles, Ronald, “Hybridity and the Letter of Aristeas”,
Journal for the Study of Judaism, Vol. XL(2), 2009; Cohen, Noami G., “The
Names Of The Translators In The Letter Of Aristeas: A Study In The Dynamics Of
Cultural Transition”, Journal for the Study of Judaism, Vol.
XV(1&2),1984; Collins, Nina L., The Library in Alexandria and the Bible
in Greek, Leiden/Boston/Köln, 2000; Crivellato, Enrico, & Franco
Mallardi & Domenico Ribatti, “Diogenes of Apollonia: A Pioneer in Vascular
Anatomy”, The Anatomical Record (Part B: New Anat.), 2006; Dannenfeldt,
K. H., , «Diocles of Carystus», Dictionary of Scientific Biography, Ed.
Ch. C. Gillispie, New York, Vol. IV, 1981; Delia, Diana, “From Romance to
Rhetoric: The Alexandrian Library in Classical and Islamic Traditions”, The
American Historical Review, Vol. XCVII(5), 1992; Depew, Mary, “Commentaries
on the Aeneid”, The Classical Journal, Vol. XC(1), 1994; Dicks, D. R., “Eratosthenes”,
Dictionary of Scientific Biography, Ed. Ch. C. Gillispie, New York, Vol.
I, 1981; Dio, Roman History, Tr. Earnest Gary, Loeb Classical Library,
London-New York, Vol. IV, 1916; Erskine, Andrew, “Culture and Power in
Ptolemaic Egypt: The Museum and Library of Alexandria”, Greece & Rome,
Second Series, Vol. XLII(1), 1995; Fantuzzi, Marco & Richard Hunter, Tradition
And Innovation in Hellenistic Poetry, Cambridge, 2004; Findlay, James, “The
Priestly Ideology of the Septuagint Translator of Numbers 16—17”, Journal
for the Study of the Old Testament, XXX(4),2006; Gibbon, Edward, The
History of the Decline and Fall of the Roman Empire, London, 1887; Gooding,
D. W., “Aristeas And Septuagint Origins: A Review Of Recent Studies”, Vetus
Testamentum, Vol. XIII(1),1963; Grafton, Anthony, “From De die natali to De
emendatione temporum: The Origins and Setting of Scaliger'sChronology”, Journal
of the Warburg and Courtauld Institutes, Vol. XLVIII, 1985; Hacham, Noah,
“The Letter Of Aristeas: A New Exodus Story?”, Journal for the Study of
Judaism, vol. XXXVI(1), 2005; Heller-Roazen, Daniel, “Tradition's
Destruction: On the Library of Alexandria”, October, Vol. 100,
Obsolescence ,Spring, 2002; Hippocrates ,”The Sacred Disease” , [works of] Hippocrates,
tr. Jons, Loeb Classical Library, Cambridge/Massachusetts/London, 1967; Honigman,
Sylvie, The Septuagint And Homeric Scholarship In Alexandria: A study in the
narrative of the Letter of Aristeas, London / New York, 2003; Houston,
George W., “Tiberius and the Libraries: Public Book Collections and Library
Buildings in the Early Roman Empire”, Libraries & the Cultural Record,
Vol. XLIII(3), 2008; Isidore of Seville, The Etymologies, ed. & tr.
stephen a. barney & w. j . lewi s & j . a. beach & oliver
berghof, Cambridge/New York, 2006; Jons, tr. [works of] Hippocrates,
Loeb Classical Library, Cambridge/ Massachusetts/ London, 1967; Joseph, Isya,
“Bar Hebraeus and the Alexandrian Library”, The American Journal of Semitic
Languages and Literatures, Vol. 27, No. 4 (Jul., 1911); Kahn, Dan’el, “Some
Remarks on the Foreign Policy of Psammetichus II in the Levant (595–589 B.C.)”,
Journal of Egyptian History-Vol I(1), 2008; Kamesar, Adamm “Book Review:
Kallimachos: The Alexandrian Library and the Origins of Bibliography by
Rudolf Blum ; Hans H. Wellisch”, Journal of the American Oriental Society,
Vol. CXIV(1, 1994); Kankinson, R.J., “Hellenistic biological sciences”, Routledge
History of Philosophy, vol II: From Aristotle to Augustine, ed David Furley, London
/ New York, 1999; Kovelman, Arkady, Between Alexandria and Jerusalem: The
Dynamic of Jewish and Hellenic Culture, leiden-Boson, 2005; Langer, R. E.,
“Alexandria--Shrine of Mathematics”, The American Mathematical Monthly,
Vol. XLVIII(2), 1941; Leclerc, L., Histoire de la médecine arabe, Paris,
1876; Lewis, Bernard, “The Vanished Library”, The New York Review of Books,
September 27, 1990; Lightfoot, J. L., “The Alexandrian Library”, The
Classical Review, New Series, Vol. LI(1), 2001; Lloyd, G. E. R., “Alcmaeon
and the early history of dissection”, Sudhoffs Archive für Geschichte der
Medizin und Naturwissenschaften, 1975, Vol LIX, id, “A Note on Erasistratus
of Ceos”, The Journal of Hellenic Studies, Vol. XCV, 1975; Lloyd-Jones,
Hugh, “Lost History of the Lost Library”, The New York Review of Books, June
14, 1990; Longrigg, James, “Anatomy in Alexandria in the Third Century B.C.”, The
British Journal for the History of Science, Vol. XXI(4), 1988; id, Greek
Rational Medicine: Philosophy and Medicine from Alcmaeon to the Alexandrians,
London/New York, 1993; Marcos, N. Fernández, “Book Review: Nina L.
Collins, The Library in Alexandria and the Bible in Greek”, Journal for the
Study of Judaism,V XXXIII(1), 2002; McKenzie, Judith S. & Sheila
Gibson &A. T. Reyes, “Reconstructing the Serapeum in Alexandria from the
Archaeological Evidence”, The Journal of Roman Studies, Vol. lang=DE>XCIV, 2004, pp. 73-121; Meyerhof, Max, “Von Alexandrien nach Bagdad: lang=DE>Ein Beitrag zur Geschichte des philosophischen und medizinischen
Unterrichts bei den Arabern”, Sitzungs
berichte der Preußischen Akademie der Wissenschaften ,Berlin 1930. Philosophisch-historische
Klasse; Murray, Oswyn, “Aristeas and Ptolemaic Kingship”, Journal of Theological
Studies, Vol. XVIII(2), 1967; Nunn J., Ancient Egyptian Medicine,
Londres , 1996; Nutton, Ancient Medicine, London/New York, 2004; Polastron,
Lucien X., Books On Fire: The Destruction Of Libraries Throughout History,
tr. Jon E. Graham, Rochester ,Verlnont, 2007; Renaudot, Eusèbe, Historia Patriarcharum
Alexandrinorum, Paris, 1713; Rihll, T. E., “Science and Technology:
Alexandrian”, A Companion To Ancient Egypt, Ed. Alan B. Lloyd, Blackwell
Publishing Ltd, 2010; Rocca, Julius, Galen On The Brain: “Anatomical
Knowledge and Physiological Speculation in the Second Century AD”, Leiden /
Boston, 2003; Rossi, Corinna, “Science and Technology:dir=RTL style='font-size:14.0pt;font-family:YKNazanin'> Pharaonic”,
A Companion To Ancient Egypt, Ed. Alan B. Lloyd, Blackwell Publishing
Ltd, 2010; Roueche, Mossman, “Did Medical Students Study Philosophy”, Bulletin
of the Institute of Classical Studies, Volume XLIII(1), 1999; Ruprecht,
Louis A., “Book Review: The Legend of the Septuagint: From Classical
Antiquity to Today. By Abraham Wasserstein and David J. Wasserstein”, Journal
of the American Academy of Religion, Vol. LXXVI(1), 2008; Russo, Lucio, The
forgotten revolution: How science was born in 300 BC and why it had to be
reborn, tr. Silvio Lev,
Berlin-Heidelberg, 2004; Sallam, H. N., «L’ancienne école de médecine
d’Alexandrie», Gynécologie Obstétrique & Fertilité ,Vol. XXX(1),
2002 ; Sanders, JB., The transitions from ancient Egyptian to Greek
medicine, Lawrence , University of
Kansas Press , 1963; Sarton, G., Introduction to the History of science,
Baltimore, 1927; Sedgwick, W. B., “Book Review: The Alexandrian Library,
Glory of the Hellenic World by E. A. Parsons”, The Journal of Hellenic
Studies, Vol. LXXIII, 1953; Seneca, name="OLE_LINK1">“De tranquillitate animi”, Moral Essays, tr. John
W. Basore, Loeb Classical Library, London/ Massachusetts, Vol. II, 1932
(reprint: 1970); Sharrock, Alison & Rhiannon Ash, Fifty Key Classical
Authors, New York, 2002; Shera, J. H., “Book Review: The Alexandrian
Library: Glory of the Hel-lenic World. by Edward Alexander Par-Sons”, The
Library Quarterly, Vol. 23, No. 2 (Apr., 1953); Slater, W. J., “Aristophanes
of Byzantium on the Pinakes of Callimachus”, Phoenix, Vol. XXX(3), 1976;
Id., “Review: Zenodotus”, The Classical Review, New Series, Vol.
xxix(1),1979; Staden, Heinrich von, “Galen’s Alexandria”, Ancient Alexandria
between Egypt and Greece, ed. W.V. Harris & Giovanni Ruffini, Leiden
/Boston, 2004; Tarn, W. W., “Ptolemy II”, The Journal of Egyptian
Archaeology, Vol. XIV(3-4), 1928; Tcherikover, V., “The Ideology of the
Letter of Aristeas”, The Harvard Theological Review, Vol. LI(2), 1958; Tertullian,
Apology, De Spectaculis, tr. T. R. Glover, Loeb Classical Library, Cambridge /
Massachusetts / London, 1931( Rep. 1977); The Letter of Aristeas, Translated
into English with an Introduction and Notes by H. St. J. Thackeray, London, 1904
(Reprinted from: Thackeray, H. St. J., “Translation of the
Letter of Aristeas”, The Jewish Quarterly Review, Vol. XV(3), 1903,
pp. 337-391), ibid, in: Charles, Robert Henry, The Apocrypha and
Pseudepigrapha of the Old Testament in English : with introductions and
critical and explanatory notes to the several books ,Vol II: Pseudepigrapha,
Oxford, 1913; The Library of Alexandria: centre of learning in the ancient
world, ed. Roy MacLeod;Thiem, Jon, “The Great Library of Alexandria Burnt:
Towards the History of a Symbol”, Journal of the History of Ideas, Vol.
XL(4), 1979; Wace, A. J. B., Recent Ptolemaic Finds in Egypt: Alexandria”, The
Journal of Hellenic Studies, Vol. LXV, 1945; Whibley, Leonard, A
Companion to Greek Studies, Cambridge, 1916; Wilson, L. G., «Arsitotle:
Anathomy and Physiology», Dictionary of Scientific Biography, Ed. Ch. C.
Gillispie, New York, Vol. I, 1981; Witty, Francis J., “The Other Pinakes and
Reference Works of Callimachus”, The Library Quarterly, Vol. XLIII(3),
1973; id, “The Pínakes of Callimachus”, The Library Quarterly,
Vol. XXVIII(2), 1958.
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[2].
title="Letter of Aristeas">Letter
of Aristeas 2. Letter to Philocrates
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[3]lang=FR>. Septuagint
translation/Septuagint
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[4]lang=FR>. Demetrius Phalereus/ Demetrius of Phalerum/Phaleron
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[5].
Aristobulus
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[6].
Epiphanius of Salamisstyle='font-size:12.0pt;font-family:YKNazanin'>
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[7].
Johannes Tzetzes
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[8].
Septuagint
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[9].
Kallimachos/Callimachus
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[11].
The Pínakes of Callimachus
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[12].
The Other Pinakes
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[13].dir=RTL>dir=RTL> Apollonius Rhodius
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[14].Eratosthenes
of Cyrene
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[15].Aristophanes
of Byzantium
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[16].
Aristarchus of Samothrace
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[17]lang=FR>. Eumenes II
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[18]lang=FR>. De
tranquillitate animi
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[19]lang=FR>. Peisistratos/Pisistratus
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[20].
Father Eusèbe Renaudot
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[21].
Historia Patriarcharum Alexandrinorum, Paris, 1713
class=MsoFootnoteReference>style='font-size:10.0pt;font-family:"GIE English","serif"'>[۲۲].
Severus of El Ashmunein
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .