آخرین نوشته ها
لینک های روزانه
    آمار بازدید
    بازدیدکنندگان تا کنون : ۹۰٫۵۴۱ نفر
    بازدیدکنندگان امروز : ۱۸ نفر
    تعداد یادداشت ها : ۵۰
    بازدید از این یادداشت : ۱٫۰۵۰

    پر بازدیدترین یادداشت ها :


    font-family:"Times
    1
    0
    {\/font-family:"Times}((?!{font-family:"Times)[\s\S])*{\/font-family:"Times}
    {font-family:"Times((?!{\/font-family:"Times)[\s\S])*{font-family:"Times

    vertical-align:super;
    2
    0
    {\/vertical-align:super;}((?!{vertical-align:super;)[\s\S])*{\/vertical-align:super;}
    {vertical-align:super;((?!{\/vertical-align:super;)[\s\S])*{vertical-align:super;

    mso-style-name:st;
    1
    0
    {\/mso-style-name:st;}((?!{mso-style-name:st;)[\s\S])*{\/mso-style-name:st;}
    {mso-style-name:st;((?!{\/mso-style-name:st;)[\s\S])*{mso-style-name:st;

    mso-style-name:roman;
    1
    0
    {\/mso-style-name:roman;}((?!{mso-style-name:roman;)[\s\S])*{\/mso-style-name:roman;}
    {mso-style-name:roman;((?!{\/mso-style-name:roman;)[\s\S])*{mso-style-name:roman;

    mso-style-name:headword;
    1
    0
    {\/mso-style-name:headword;}((?!{mso-style-name:headword;)[\s\S])*{\/mso-style-name:headword;}
    {mso-style-name:headword;((?!{\/mso-style-name:headword;)[\s\S])*{mso-style-name:headword;

    mso-style-name:italic;
    1
    0
    {\/mso-style-name:italic;}((?!{mso-style-name:italic;)[\s\S])*{\/mso-style-name:italic;}
    {mso-style-name:italic;((?!{\/mso-style-name:italic;)[\s\S])*{mso-style-name:italic;

    page:WordSection1;
    1
    0
    {\/page:WordSection1;}((?!{page:WordSection1;)[\s\S])*{\/page:WordSection1;}
    {page:WordSection1;((?!{\/page:WordSection1;)[\s\S])*{page:WordSection1;

    margin-bottom:0mm;
    2
    0
    {\/margin-bottom:0mm;}((?!{margin-bottom:0mm;)[\s\S])*{\/margin-bottom:0mm;}
    {margin-bottom:0mm;((?!{\/margin-bottom:0mm;)[\s\S])*{margin-bottom:0mm;
    Warning: DOMDocument::loadXML(): Premature end of data in tag i line 809 in Entity, line: 947 in /home/kateban/public_html/macode/macode.php on line 986
    پنجشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۲۰:۴۳
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت

    محمود
    ۱۹ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۵۰
    با عرض سلام خدمت آقای کرامتی. من احساس می کنم خود شما آقای کرامتی جان هم در عنوان نقد خودتان به این مقاله دچار فریبکاری شده اید و به جای پاسخ علمی، بیشتر در مورد نویسنده و تعدد مقالات وی در مجله میراث سخن گفته اید. البته من به شما و مقالات شما ارادت دارم ولی وجدان حکم می کند که بیراهه رفتن شما را مثل آقای سبزیان پور گوشزد کنم.

    پاسخ یونس کرامتی
    سلام
    متأسفانه از آغاز دورۀ تاریخی، مورخان غالباً با اعداد و
    کمیت‌ها مشکل داشته‌اند و این چنین است که در برخی تواریخ می‌خوانیم که در لشکرکشی فلان کس به فلان جا شمار سپاهیان یکی، از یکی-دو میلیون نفر (یا دست کم چند صدهزار نفر) فرا تر بود یا مثلا در نبرد فلان چندصدهزار تن کشته یا اسیر شدند و از این دست اعداد و ارقام شگفت که حتما خود حضرت عالی بسیاری از آنها را شنیده و باور نکرده‌اید. این مشکل هنگام «مقایسۀ کمیت‌ها» بی‌گمان بیشتر نمود می‌یابد.
    حضرت عالی فرموده‌اید که من بیشتر دربارۀ نویسنده و تعدد مقالات ایشان در مجلۀ میراث سخن گفته‌ام. اما به گمانم آمار داوری نیکوتر از وجدان باشد.
    به شمارش برنامۀ مایکروسافت ورد، یادداشت من با در نظر گرفتن پی‌نوشت‌ها 4565 کلمه است که 405 کلمۀ آن چکیده و فهرست و لینک‌های مرتبط است. اگر 10 کلمه هم بابت تکرار واژۀ «فهرست» (ارجاع به فهرست مطالب) کم کنیم در نهایت 4150 کلمه به متن یادداشت اختصاص یافته است (با پی‌نوشت‌ها). بخشی که مربوط به «نویسنده و تعدد مقالات وی در مجله میراث» است
    تنها 245 کلمهاست (از عنوان «سبزیان‌پور...» تا «... نشان داده‌است») . یعنی کمتر از 6 درصد از یادداشت
    من به نویسنده و تعدد مقالات ایشان در مجلۀ میراث اختصاص داشته است.
    جای شگفتی است که هم آقای سبزیان‌پور (در پاسخ نخست خود)، هم آقای «مهران» (ذیل یادداشت « نکاتی دربارۀ پاسخ آقای سبزیان‌پور») و هم «وجدان حضرت عالی» با آنکه تفاوت میان این دو عدد چون روز روشن است آن 94 درصد را رها کرده و برپایۀ این 6 درصد حکم کرده‌اند.
    اما با توجه به اعداد و ارقام یاد شده به گمانم دست کم محکمۀ وجدان حضرت عالی در حکم پیشین خود تجدید نظر خواهد کرد. دیگران را نمی‌دانم.
    البته اگر مقصود حضرت عالی این است که بهتر بود این 245 کلمه نوشته نمی‌شد شاید حق با شما باشد اما حضرت عالی این اختیار را داشتید که با خواندن «نمایۀ متن» این بند یعنی عنوان «سبزیان‌پور، گزارش میراث و «استاد مطهری»» که روشن می‌کند موضوع این بند «نویسنده و ارتباطش با مجله (و البته استاد مطهری)» است از خواندن آن صرف نظر کنید.
    به گمانم «وجدان حکم می‌کند» که بپذیریم دست کم از نظر
    رعایت حقوق خوانندگان، هیچ ناراستی یا فریبکاری در یادداشت من دیده نمی‌شود.

    سالاری
    ۱۱ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۴:۰۴
    آقای سبزیان‌پور، برای نوشته‌های خود عنوان مناسب انتخاب نمی‌کنید. برای مثال، در این نوشته «نگاهی به داستان کفشگر و انوشروان در کتاب خدمات متقابل مطهری» شما می‌خواهید چه بگویید؟ نگاهی یعنی چه؟ می‌توانستید بنویسید:

    1. آیا داستان کفشگر و انوشروان دلیلی برای اختصاص تحصیل دانش به طبقات ممتاز در ایران باستان است؟

    2. آیا در دوره‌ی ساسانی علم‌آموزی به طبقات ممتاز اختصاص داشت؟

    3. مقایسه‌ی دو برداشت متفاوت از داستان کفشگر و انوشیروان

    (ذیل این سومی می‌توانستید برداشت آقای مطهری و آقای ملایری را مقایسه کنید)

    یادآور می‌شوم زنده‌یاد محمد محمدی ملایری درباره‌ی برداشت نادرست از داستان کفشگر و انوشیروان در کتاب خود بحث کرده‌اند. در واقع آن‌چه شما در نوشته‌ی خود آورده‌اید پیش‌تر و به صورتی دقیق‌تر در کتاب آقای ملایری آمده است. اما اگر شما عنوان سوم را برمی‌گزیدید و این دو دیدگاه را مقایسه می کردید، نوشته‌ی تازه‌ای فراهم آورده بودید.

    داستان کفشگر و انوشیران نشان‌دهنده‌ی جامعه‌ی طبقاتی دوره‌ی ساسانی هم نیست. هرچند داشتن جامعه‌ی طبقاتی چیز بدی نیست و در واقع هر جامعه‌ی متمدن طبقات دارد. نویسندگان دوره‌ی اسلامی از طبقات برداشتی مثبت داشتند و درباره‌ی آن کتاب نوشتند. طبقات یعنی تقسیم کار و انجام کار تخصصی. نه کارهای مهم را به فرومایگان سپردن. کتاب‌های دوره‌ی اسلامی مانند مسعودی را بخوانید.

    کفشگر می‌خواست با دادن رشوه پسرش را دبیر کند یعنی برای پسرش وزارت بخرد. انوشیروان نفروخت و چه خوب کرد که نفروخت. چنین خرید و فروش‌هایی رایج است و سپردن کارهای مهم به فرومایگاه را با همین بهانه‌ها انجام می‌دهند.
    محمود
    ۱۱ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۲۱
    شاید مقاله‌ آقای سبزبان پور مقاله‌ خوبی نباشد اما سخن ایشان درست است. این چه استدلالی است که بگوییم کتابخانه را نسوزاندند چون اسلام با این کار مخالف است یا مسلمان چنین نمی‌کند یا این و آن را مسلمان واقعی بدانیم و دیگران را غیرواقعی. دست کم می‌دانیم که صلاح الدین ایوبی با کتابخانه فاطمیون و محمود غرنوی با کتابخانه ری چه کرده است. این دو «بزرگوار» برای خودشان استدلال دینی داشتند.

    پاسخ یونس کرامتی
    رسیده کار به جایی که من چه عرض کنم!
    سالاری
    ۱۱ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۵
    درود

    در تعطیلات نوروز 1393 همه جلدهای ابن اثیر را خواندم و رویدادهای مهم آن را یادداشت کردم. در سراسر این کتاب به گزارشی برنخوردم که عرب‌های مسلمان در جایی کتابخانه ساخته باشند. هرچه من دیدم به دست ایرانیان انجام شده است و به دست دیگران ویران شده است. چند گزارش:

    968م/357ق حبشی پسر معزالدوله و فرماندار بصره بر برادرش عزالدوله بختیار شورید. ابوفضل عباس، وزیر بختیار، بر او چیره شد و پانزده هزار جلد کتاب از دارایی‌های او برگرفت.

    991م/381ق شاپور بن اردشیر، وزیر بهاءالدوله، کتابخانه‌ای در بغداد با ده هزار جلد کتاب، سامان داد. این کتابخانه هنگام یورش طغرل بیگ به بغداد در 450ق سوخت.

    993م/383ق شاپور بن اردشیر در بغداد دارالعلم بر پا کرد و کتاب‌های بسیار در آن‌جا گردآورد.

    995م/385ق صاحب بن عباد، وزیر فخرالدوله، درگذشت و چهارصد بار شتر کتاب به جای گذاشت.

    1029م/420ق محمود غزنوی به ری لشکر فرستاد و کتاب‌های بسیار در ری به آتش انداخته شد.

    بهتر است مقاله‌‌ای پژوهشی درباره‌ی نقش ایرانیان در کتابداری بنویسیم و به همه‌ی این کشمکش‌های وقت‌گیر پایان دهیم. کشور ما به چنین مقاله‌هایی نیاز دارد نه نوشته‌های کم‌ژرفا در پشتیبانی از کتاب‌سوزی یا کتاب‌نسوزی.
    ۱۰ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۸:۵۱
    سلام

    اتفاق! خوبی است اگر پاسخ ها به صراحت پرسش های طرح شده باشند و بهتر از آن جرات پذیرش خطا از هر کدام از دو طرف با تاکید بر این که پذیرش خطا پذیرش شکست نیست.
    تقی
    ۱۰ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۹:۲۴
    با سلام
    صمیمانه امیدوارم این کار انجام شود
    فارغ از اینکه محتوای پاسخ ایشان په باشد و به نظرم هرچه باشد اگر منتشر شود جای شکر دارد.
    و البته این کار ارزش اقداماتی از قبیل کار شما را هم نشان خواهد داد.
    منظورم ارتباط مستقیم میان منتقد و مولف است. بدون واسطۀ نشریات و سیاستهای رنگارنگ آنها در برخورد با نقد مقالات منتشر شده.