جواهرنامۀ نظامی، نوشتۀ محمد بن ابی البرکات جوهری نیشابوری








جواهرنامۀ نظامی



نوشتۀ محمد بن ابی البرکات جوهری نیشابوری



name="_Toc380778711">رفتن به فهرست



جواهر نامۀ نظامی، کهن ترین جواهرنامۀ موجود به زبان فارسی، نوشتۀ محمد بن ابی
البرکات جوهری نیشابوری در 592ق/1196م.



حق انتشار متن کامل مقاله برای یونس کرامتی و href="http://biruni.kateban.com/"
title="مقالات، یادداشت‌ها و روزنوشت‌های یونس کرامتی در حوزۀ تاریخ علم و فرهنگ و تمدن ایران و اسلام">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>وبلاگ بیرونیlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra;color:#C00000'> در href="http://kateban.com/"
title="كاتبان، حلقه نويسندگانى است كه چشم به ميراث عزيز كهن اسلامى و ایرانی دوخته اند و هر يك به سهم خود، به موضوعى مى پردازند كه بتواند گوشه اى از شكوه و عظمت اين ميراث ارزشمند را تبيين كند. ">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>حلقۀ کاتبانlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra;color:#C00000'> محفوظ، اما
استفاده از چکیدۀ آن «با ارجاع به همین صفحه» آزاد است.



کرامتی، یونس، title="کهن ترین جواهرنامۀ موجود به زبان فارسی، نوشتۀ محمد بن ابی البرکات جوهری نیشابوری در 592ق/1196م.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>جواهرنامۀ نظامیlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> نوشتۀ محمد بن ابی البرکات
جوهری نیشابوری
، title="مقالات، یادداشت‌ها و روزنوشت‌های یونس کرامتی در حوزۀ تاریخ علم و فرهنگ و تمدن ایران و اسلام">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>وبلاگ بیرونی



نحوۀ ارجاع به نسخۀ چاپی: کرامتی، یونس، «جواهرنامۀ نظامی»،
فرهنگ آثار ایرانی-اسلامی، تهران: سروش، ج3، 1390، صص 146-147



توجه: نسخۀ الکترونیک و چاپی تفاوت چشمگیر دارند.



lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>رفتن به فهرست



چکیده



جواهرنامۀ نظامی، کهن ترین جواهرنامۀ موجود به زبان فارسی است. این کتاب
را گوهرشناسی به نام محمد بن ابی البرکات جوهری نیشابوری نوشته است. محمد بن ابی
البرکات در اواخر سال 592ق تجربیات و دانسته‌های خود در زمینۀ گوهرشناسی و مسائل
مربوط به آن را در این کتاب گردآورده و به «نظام الملک ابوالفتح مسعود بن بهاء
الدین علی بن ابی القاسم ابهری وزیر علاء الدین تکش خوارزمشاه تقدیم کرده است. واژۀ
نظامی در عنوان کتاب نیز برگرفته از لقب «نظام الملک»، این وزیر است.



کتاب مشتمل است بر خطبه‌ای عربی، دیباچه‌ای نسبتاً طولانی و چهار مقاله.



مقاله دوم با دربر گرفتن بیش از 70 درصد حجم کتاب، به برشمردن خواص و
مسائل مختلف مربوط به سنگ‌های گران‌بها (یعنی موضوع اصلی کتاب) اختصاص دارد. در
این بخش دربارۀ هر گوهر، از یاقوت و زمرد و الماس گرفته تا سنگ‌های کم‌بهاتری چون
بلور و خرمهره کمابیش این مطالب آمده است: ا) اصناف مختلف، ب) علت و چونگی پیدایش،
پ) ذکر معدن، ت) منافع و خواص؛ ث) عیوب هر یک از این انواع. اشاره به اشباه ( =سنگ‌های
شبیه به) این گوهرها. ج) گزارشی از بهای قطعات مختلفی از هر سنگ در شرایط زمانی و
مکانی مختلف؛ و سرانجام چ) اخبار و حکایات رایج دربارۀ آن گوهر.



مقالۀ سوم به شرح فلزات هفت‌گانه (طلا، نقره، ... آهن، و «مصنوعات و
ممزوجات ساخته شده از فلز» (=آلیاژها) اختصاص دارد و در مقالۀ چهارم به تفصیل دربارۀ
ساخت انواع مینا برای تزئین سطوح فلزی و نیز ساخت لعاب یا روکش برای سطوح شیشه‌ای
و سفالی بحث شده است.



نویسنده چنان که خود گوید کتاب را بر اساس ‌مطالب جواهرنامه‌های
دانشمندان پیشین، تجربیات شخصی خود و شنیده‌هایش از معتمدان فراهم آورده است. بهره‌گیری
مؤلف از
title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرstyle='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> چندان است که بخش
مهمی از جواهرنامه را می‌توان ترجمه‌گونه‌ای از الجماهر دانست، با این همه،
مطالب تازه، اصیل و ارزشمند کتاب کم نیست. که از جملۀ آنها می‌توان به اطلاعاتی
دربارۀ قیمت گوهرها در سدۀ 6ق، بسیاری از مطالب فصل مروارید اشاره کرد.



style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>رفتن به فهرست



lang=FA style='font-family:YKMitra'>کلیدواژگان



جواهرنامه‌، جواهر نامۀ نظامی، محمد بن ابی البرکات جوهری نیشابوری،
متون کهن علمی فارسی، ابوریحان بیرونی،
href="http://biruni.kateban.com/entry2061.html"
title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>، نصیرالدین طوسی، href="http://biruni.kateban.com/entry2089.html"
title="کتابی فارسی نوشتۀ نصیر الدین طوسی (597-672ق) که عمدتاٌ رونویسی از جواهرنامۀ نظامی است">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>تنسوخ‌نامۀ ایلخانیlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>، ابوالقاسم کاشانی، href="http://biruni.kateban.com/entry2090.html"
title="کتابی فارسی نوشتۀ ابوالقاسم عبدالله بن علی بن محمد کاشانی در سال 700ق که عمدتاً رونویسی از جواهرنامۀ نظامی است">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>عرایس الجواهر و نفایس
الاطایب



style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>رفتن به فهرست



lang=FA style='font-family:YKMitra'>مدخل‌های مرتبط



title="گوهرشناسی یا علم الجواهر یا معرفت جواهر، (در دورۀ اسلامی) یکی از شاخه‌های فرعی علوم طبیعی با موضوع شناخت سنگ‌های گران‌بها و نیمه‌گران‌بها، معدن هریک، چگونگی تشخیص سنگ‌های گران‌بها از سنگ‌های کم‌بهای مشابه و دیگر مسائل مربوط به گوهرها و نیز مواد موسوم به..">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>گوهرشناسی دورۀ اسلامی و
سنت جواهرنامه‌نگاری



href="http://biruni.kateban.com/entry2085.html"
title="گوهرشناسی به عنوان یک شاخۀ علمی خیلی دیرتر به طبقه‌بندی‌های علوم راه یافت. در طبقه‌بندی‌های کهن، گوهرشناسی به عنوان شاخه‌ای متمایز مطرح نمی‌شد و تنها در طبقه‌بندی‌های جدیدتر که به طور معمول مفصل‌تر و مشتمل بر «فروع» پرشمار برای علوم ریاضی و طبیعی بود، ...">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>جایگاه گوهرشناسی در طبقه‌بندی
کهن علوم



title="از روزگاران کهن آثار متعددی با عناوینی چون کتاب الاحجار، یا کتاب الخواص نوشته می‌شد که موضوع اغلب آنها خواص شگفت‌انگیز سنگ‌های مختلف بود... بسیاری از جواهرنامه‌نگاران به این گونه آثار استناد کرده‌اند ...">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>«کتب احجار» و «کتب خواص» و
گوهرشناسی دورۀ اسلامی



title="کهن‌ترین تک‌نگاری دورۀ اسلامی در زمینۀ گوهرشناسی نوشتۀ ابوزکریا یوحنا ( یا یحیی) ابن ماسویه (درگذشت: 243ق)، پزشک پرآوازۀ جندی‌شاپوری.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجواهر و صفاتهاlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> نوشتۀ ابن ماسویه



الجواهر و الاشباه نوشتۀ کندی



کتاب الجوهر (احتمالاً: الجواهر) و اصنافهstyle='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> نوشتۀ محمد بن شاذان جوهری



الجواهر حمزۀ اصفهانی



اثری (به تعبیر بیرونی: «مقاله‌ای») فارسی از ابوسعد نصر بن یعقوب دینوری
کاتب



title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> نوشتۀ ابوریحان بیرونی



title="کتابی فارسی نوشتۀ نصیر الدین طوسی (597-672ق) که عمدتاٌ رونویسی از جواهرنامۀ نظامی است">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>تنسوخ‌نامۀ ایلخانیlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> نوشتۀ نصیر الدین طوسی



title="کتابی فارسی نوشتۀ ابوالقاسم عبدالله بن علی بن محمد کاشانی در سال 700ق که عمدتاً رونویسی از جواهرنامۀ نظامی است">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>عرایس الجواهر و نفایس
الاطایب

نوشتۀ ابوالقاسم عبدالله بن علی بن محمد کاشانی



title="رساله‌ای فارسی که پیش از 881ق به اوزون حسن تقدیم شده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>رساله در احوال جواهر lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>(=جواهرنامۀ سلطانی)
نوشتۀ محمد بن منصور دشتکی



title="رساله‌ای فارسی نوشتۀ نجم الدین اسکندر آملی (سدۀ 11ق) از مهاجران ایرانی به شبه قارۀ هند">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>صفات الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> نوشتۀ نجم الدین اسکندر
آملی



title="نوشتۀ شرف الدین ابوالعباس احمد بن یوسف تیفاشی، در 640 ق و تکمیل شده در 642-644ق">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>ازهار الافکار فی جواهر
الاحجار
نوشتۀ
احمد بن یوسف تیفاشی



کنز التجار فی معرفة الاحجار نوشتۀ بیلک قبچاقی



نخب الذخائر فی احوال الجواهر نوشتۀ ابن اکفانی



title="فخر رازی در باب علم الجواهر (باب 32) این کتاب، ساختار مرسوم أبواب دیگر یعنی تقسیم باب به سه بخش ">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>علم الجواهر در جامع العلوم
(جامع ستینی) فخر رازی



lang=FA style='font-family:YKMitra'>فlang=FA style='font-family:YKMitra'>هرست



href="#_Toc382480805">چکیده



کلیدواژگان



مدخل‌های مرتبط



فهرست



معرفی خلاصه



نویسنده



وجه تسمیۀ کتاب و انگیزۀ مؤلف



ساختار و محتوای کتاب



href="#_Toc382480813">خطبه



href="#_Toc382480814">دیباچه



href="#_Toc382480815">مقالۀ نخست



href="#_Toc382480816">مقالۀ دوم



href="#_Toc382480817">مقالۀ سوم



href="#_Toc382480818">مقالۀ چهارم



منابع و شیوۀ کار محمد بن ابی البرکات



href="#_Toc382480820">بهره‌گیری از الجماهر ابوریحان بیرونی



href="#_Toc382480821">بهره‌گیری از دیگر آثار ابوریحان بیرونی



href="#_Toc382480822">مطالب تازه و اصیل جواهرنامۀ نظامی



انتحال مطالب جواهرنامۀ نظامی



پژوهش‌های پیشین دربارۀ این کتاب و مشخصات نسخۀ
چاپی



مآخذ





style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> 





style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



معرفی
خلاصه



جواهر نامۀ نظامی، کهن ترین جواهرنامۀ موجود به زبان فارسی، نوشتۀ محمد بن ابی
البرکات جوهری نیشابوری در 592ق/1196م.



lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



نویسنده



دربارۀ محمد بن ابی البرکات جوهری نیشابوری آگاهی چندانی در دست نیست. از
اشاراتی که خود در کتابش آورده می‌توان دریافت که وی، پدر و پسرش هرسه گوهری، حکاک
و زرگر بوده‌اند. با توجه به اشارات مؤلف به برخی تجربه‌های خود در سال‌های 555،
556 و 588، می‌توان تولد وی را حدود 535ق و سن او را هنگام نگارش کتاب نزدیک به60
سال دانست. در منابع کهن نیز به ندرت از وی یاد شده است. ابوالقاسم کاشانی در
href="http://biruni.kateban.com/entry2090.html"
title="کتابی فارسی نوشتۀ ابوالقاسم عبدالله بن علی بن محمد کاشانی در سال 700ق که عمدتاً رونویسی از جواهرنامۀ نظامی است">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>عرایس الجواهر و نفایس الاطایبlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> (تألیف 700ق) ذیل مروارید
بی‌آنکه یادآور شود که کتاب خود را عمدتاً بر اساس جواهرنامۀ او نوشته
حکایتی را در ارتباط با وجه تسمیۀ «درّ یتیم» از او نقل کرده استname="_ednref1" title="">class=MsoEndnoteReference>[1]:



و همچنین محمد بن ابی البرکات جوهری [از] معتمدی از خواجگان تجار مقبول
القول روایت می‌کند به اسنادی درست کی خواجه‌ای بود پارسی...



آذری اسفراینی (درگذشت 866ق) نیز در منظومۀ غرایب الدنیا در خصوص
این کتاب آورده است:





style='border-collapse:collapse;border:none'>













در کتاب جواهر برکات



می‌کند نقل از عدول و ثقات



که در اقصای هند و سرحد چین



وادی هست در مغاک زمین



چون به مشرق رسید اسکندر



یافت زان معدن و مغاک خبر...






محمد علی تربیت این «برکات صاحب کتاب جواهر» را ابوالبرکات هبة الله
مشهور به ابن ملکا (درگذشت 560ق) پنداشته است در حالی که در هیچ فهرستی کتابی در
این باره به ابن ملکا نسبت ندانده‌اند. اما ایرج افشار قید نام پدر مؤلف ([ابو ال‍‌]برکات)
به جای نام خود وی را با ذکر شماری از مواردی مشابه، چندان شگفت نمی‌داند. بویژه
آنکه مضمون ابیات بعدی، به تمامی در باب الماس جواهرنامۀ نظامی آمده استhref="#_edn2" name="_ednref2" title="">dir=LTR>[2]
.



lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



وجه
تسمیۀ کتاب و انگیزۀ مؤلف



مؤلف چنان که در دیباچۀ کتاب تصریح کرده در اواخر 592ق، همچون دیگر پارسی
نگاران روزگار رواج تألیف آثار علمی به عربی، «برای آنکه نصیبۀ شنوندگان از آن
شامل‌تر باشد و خواص و عوام طالبان را از آن نصیبی وافرتر تواند بود» جواهرنامه‌ای
به فارسی نوشته و آنرا همچون «خدمتی علمی» به «نظام الملک، صدر الدنیا و الدین»
ابوالفتح مسعود بن بهاء الدین علی بن ابی القاسم ابهری «اینانج قتلغ بلکا الغ»
(الفاظ مغولی به معنی معتمد سعادتمند مدبّر بزرگ) وزیر علاء الدین تکش
خوارزمشاه تقدیم کرده است. مؤلف این جواهرنامه را با توجه لقب نظام الملک
همین وزیر، نظامی نامیده تا «به یمن القاب مبارک، مزین و مشرف باشدname="_ednref3" title="">class=MsoEndnoteReference>[3]
».
ایرج افشار، اشارۀ مؤلف به 593 ق را نشانۀ به پایان رسیدن نگارش کتاب در این سال
دانسته استclass=MsoEndnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif"'>[4].



lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



ساختار
و محتوای کتاب



کتاب مشتمل است بر خطبه‌ای عربی، دیباچه‌ای نسبتاً طولانی و چهار مقاله.



lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



خطبه



ایرج افشار که به تفصیل دربارۀ مشابهت بسیار متن href="http://biruni.kateban.com/entry2089.html"
title="کتابی فارسی نوشتۀ نصیر الدین طوسی (597-672ق) که عمدتاٌ رونویسی از جواهرنامۀ نظامی است">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>تنسوخ‌نامۀ ایلخانیlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> نصیرالدین طوسی و این کتاب
سخن رانده، بر آن است که نصیرالدین خطبۀ عربی جواهرنامه را نیز عیناً در تنسوخ‌نامه
تکرار کرده است. اما این احتمال را نیز باید در نظر داشت که شاید جواهرنامۀ نظامی
خطبۀ عربی نداشته، یا این خطبۀ عربی چیز دیگری بوده و بعدها کاتبی که href="http://biruni.kateban.com/entry2089.html"
title="کتابی فارسی نوشتۀ نصیر الدین طوسی (597-672ق) که عمدتاٌ رونویسی از جواهرنامۀ نظامی است">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>تنسوخ‌نامۀ ایلخانیlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> را به واسطۀ شهرت بیشترش
می‌شناخته و از سوی دیگر به شباهت بسیار دو اثر پی برده بوده، با ناقص انگاشتن دست‌نویس
جواهرنامۀ نظامی و به جهت تکمیل آن، خطبۀ دست‌نویسی از href="http://biruni.kateban.com/entry2089.html"
title="کتابی فارسی نوشتۀ نصیر الدین طوسی (597-672ق) که عمدتاٌ رونویسی از جواهرنامۀ نظامی است">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>تنسوخ‌نامۀ ایلخانیlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> را به آن افزوده باشد.



lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



دیباچه



در ستایش از ابوالفتح مسعود که کتاب به وی اهداء شده، انگیزۀ مؤلف در
نگارش کتاب و فهرست اجمالی فصول مقالات 4 گانه.



lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



مقالۀ
نخست



1. dir=RTL>«
مقالت اول در کیفیت مرکبات عالم سفلی چون نبات و حیوان و انسان و معدنیّات و غیر
آن که از آن مرکب‌اند و علل معادن به طریق کلی و چگونگی آن» در چهار فصل:



1-1. «در کیفیت وجود عناصر که اصول‌اند»: دربارۀ style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>عناصر اربعه (خاک، آب، هوا و آتش)
و حیّز طبیعی و سرشت هر یک و امکان و چگونگی تبدیل آنها به یکدیگر.



1-2. lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>«در
علل معادن به طریق کلی»: در چگونگی پیدایش معادن به طور عام



1-3. lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>«در کیفیت
تحجر جواهر معدنی»:
در چگونگی تبدیل مواد معدنی به سنگ



1-4. lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>« lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>در علل الوان جواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>»: در چیستی گوناگونی رنگ گوهرها.



style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



lang=FA style='font-family:YKMitra'>مقالۀ دوم



2. dir=RTL>«در
جواهری که از جملۀ حجریات باشد و کیفیت آن و شرح معادن هریک و خاصیت و منفعت و
مضرت، و شبه آن [که] به طریق صناعی بسازند، و قیمت هر یک، و جلا[ی] آن، و آنچه
مناسب آن نوع باشد.»



این مقاله با دربر گرفتن بیش از 70 درصد حجم کتاب، به برشمردن خواص و
مسائل مختلف مربوط به سنگ‌های گران‌بها و نیمه‌گران‌بها (یعنی موضوع اصلی کتاب)
اختصاص دارد.



در این بخش دربارۀ هر یک از گوهرهایی چون یاقوت، زمرد، لعل، فیروزه،
الماس، مروارید، دهنج، بیجاده و عقیق و سنگ‌های کم‌بهاتری چون جزع، بلور، جمست، لاجورد،
یشب، مرجان، سبج، کهربا، پازهر، حجرالتیس و ... کمابیش این مطالب آمده است:



الف) اصناف و رنگ‌های مختلف، ب) علت و چونگی پیدایش، پ) ذکر معدن، ت)
منافع و خواص؛ ث) عیب‌های هر یک از این انواع. اشاره به اشباه ( =سنگ‌های شبیه به)
هر گوهر. ج) گزارشی از بهای قطعات مختلفی از هر سنگ در شرایط زمانی و مکانی مختلف؛
و سرانجام چ) اخبار و حکایات رایج دربارۀ آن گوهر.



همچون دیگر جواهرنامه‌ها فصل مربوط به مروارید بسیار مفصل‌تر از فصل‌های
دیگر است (در متن چاپی 46 صفحه در قطع وزیری). بسیاری از عنوان‌های فرعی این فصل
در مورد گوهرهای دیگر موضوعیت ندارد، از جمله: ذکر صدف، ذکر مغاصات (جای‌هایی که
غواصان برای صید صدف در آب فرو می‌روند) همراه با ذکر دقیق تمهیدات صیادان برای
مقابله با «وال» (در این جا: کوسه) و نهنگ (=تمساح) ، اصلاح مروارید فاسد، نظم
کردن مروارید و ثقب (سوراخ) کردن آن.



پس از مبحث مروارید، دو مبحث یاقوت و زمرد (در 30 و 15 صفحه) مفصل‌ترین
فصول کتاب به شمار می‌آیند.



در پایان این مقاله این فصل کمابیش متفاوت آمده است که مطالب مذکور در آن‌ها
عموماً از نوع مطالبی است که در «کتب خواص» یا «کتب احجار» آمده است:



«در
صفت خواص احجار مختلف که از ارسطو نقل کرده‌اند
style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>»: دربارۀ «7 گونه سنگ که آن را 7
رنگ باشد» (یعنی هر سنگ به رنگی و برادۀ آن بسته به شرایط به 6 رنگ دیگر است؛ مثلاً
گونۀ «اول سنگی سپید است که چون آن را بسایند محک برادۀ آن» زرد، سبز، نیلی، آسمان‌گون،
کُرّاثی یا سیاه تواند بود). مؤلف «هرچند درین روزگاران سنگها مجهول است» به یاکرد
آنها پرداخته «و بیرون این هفت نوع سنگ، سنگی است هفت‌رنگ که پارسیان او را
«گوهرشاه» گویند»



«نوع دیگر خواصی است در سنگهای مجهول»



و سرانجام «در انواع احجار كه آن را مناسبتی باشد با جواهر شریف هر چند
در مرتبۀ آن نباشد»



style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



lang=FA style='font-family:YKMitra'>مقالۀ سوم



3. dir=RTL>«فی
شرح الفلزات و خواصها و مایتعلق بها». عنوان این مقاله بر خلاف مقالات دیگر عربی
است اما آن را می‌توان به سیاق مقالات پیشین «در جواهری که از جملۀ فلزات باشد و خاصیت
آن و آنچه مناسب آن نوع باشد.» ترجمه کرد.



این مقاله را می‌توان به سه بخش متمایز تقسیم کرد:



بخش مقدماتی که سه فصل دارد: 1-«در بیان اصول فلزات سبعه و طریق جمله (به
طریق اجمال؟)»؛ 2-« در انواع کبریت»؛ و 3-«در صفت زیبق و خواص آن». کبریت (گوگرد)
و زیبق (سیماب/جیوه) «ماده و اصول فلزات هفت‌گانه» یا به تعبیری پدر و مادر آنها
به شمار می‌آیند «و چون چنین باشد این دو اصل یعنی کبریت و زیبق به تقدیم اولی‌تر
باشد. پس آن را به تقدیم کرده آمد و پیش از آنکه در ذکر فلزات شروع کرده‌آید و
انواع خواص و لوازم آن را برشمرده شود شرح کبریت و زیبق که اصول جملۀ فلزات‌اند
کرده‌آید»



بخش دوم دربارۀ فلزات هفتگانه: همچنان که مقالۀ گوهرها با «اشرف جواهر
[که] یاقوت صرخ است» آغاز شده، مقالۀ فلزات نیز با «اشرف فلزات [که] زر است» آغاز
می‌شود. و با شرح فلزات نقره، نحاس (مس)، رصاص (در این جا: قلع)، سرب، آهن، و خار
صینی (چینی) و نیز فصلی «در انواع آهن چینی و خواص آن» که به گفتۀ مؤلف « از آن در
اقصی بلاد طمغاج آینه‌ها ساخته‌اند. چنین گویند که اصل آن خار صینی است. و جماعتی
گفته‌اند که مرکبی است از جملۀ فلزات سبعه» ادامه می‌یابد. دربارۀ هر 7 فلز مطالبی
چون چگونگی پیدایش در معدن و ویژگی‌ها و «خواص» و در مورد طلا و نقره، «شیوۀ
پالودن و خالص کردن» و «اشباه هر یک به طریق صناعت» یاد شده است.



بخش سوم: «در انواع معمولات و ممزوجات که از فلزات ساخته‌اند» (موادی است
که امروزه «آلیاژ فلزی» یا به اختصار: آلیاژ نامیده می‌شوند). یعنی برنج یا شَبَهْ
«هرچند ذکر آن در باب نحاس کرده شدست مجملاً، اما چون به انفراد هر معمول و مرکبی
را ذکر خواست شد، اول برنج را ذکر کرده شود»، اسپیذروی، بت‌روی و طالیقون



style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



lang=FA style='font-family:YKMitra'>مقالۀ چهارم



دربارۀ ساخت انواع مینا و تلاویحات. که در آن به تفصیل دربارۀ ساخت انواع
مینا برای تزئین سطوح فلزی و نیز ساخت لعاب یا روکش برای سطوح شیشه‌ای و سفالی بحث
شده است. مؤلف در پایان فصلی دربارۀ ظروف چینی و سپس فصلی دربارۀ ختو آورده که به
گفتۀ مؤلف شاخ یک حیوان است. فصل اخیر هیچ تناسبی با دیگر مطالب مقالۀ چهارم ندارد.



style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



lang=FA style='font-family:YKMitra'>منابع و شیوۀ کار محمد بن ابی البرکات



محمد بن ابی البرکات چنان که خود گوید، در جواهرنامه، «مختصری از
... گفتار حکمای متقدم در معرفت جواهر» گرد آورده و تجربیاتی را که خود «به حکم
ممارست حرفت جوهری و صنعت حکاکی» به دست آورده و آنچه را که «در آن باب از معتمدان
و اصحاب تجارت» شنیده بدان افزوده است.



style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



بهره‌گیری
از الجماهر ابوریحان بیرونی



با اندکی دقت می‌توان دریافت بخش عمدۀ جواهر نامۀ نظامی ترجمۀ
فارسی مواضع مختلف
title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> است که البته این مطالب چه
از دیدگاه کلی (ترتیب فصول) و چه در جزئیات (ترتیب مباحث هر فصل ) با ترتیبی نو در
جواهرنامۀ نظامی آمده است. این تغییرات البته برای «پی گم کردن» نبوده است.
زیرا محمد بن ابی البرکات 17 بار، غالباً با عبارت «استاد ابوریحان» و دو بار نیز
با تصریح به نام کتاب title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>، به ابوریحان استناد کرده
است.



محمد بن ابی البرکات هنگام نقل قول از منابع href="http://biruni.kateban.com/entry2061.html"
title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> نیز، مگر در مورد کتاب
الاحجار
منسوب به ارسطو، تنها به همان سخن بیرونی اکتفا کرده و به اصل این
آثار مراجعه نکرده استclass=MsoEndnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif"'>[5].
اما در مورد شماری از سنگ‌ها که بیشتر در پایان مقالۀ سوم جواهرنامه یاد
شده‌اند و در متن موجود title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> به آنها اشاره‌ای نشده،
قاعدتاً مستقیماً یا به واسطۀ اثری جز href="http://biruni.kateban.com/entry2061.html"
title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> از کتاب احجار منسوب بهره
برده استclass=MsoEndnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif"'>[6].
محمد بن ابی البرکات هنگام نقل قول از منابع ابوریحان، بر خلاف وی سلسلۀ راویان (و
از جمله نام خود بیرونی به عنوان حلقۀ نخست این زنجیره) را حذف کرده است. وی گاهی
اوقات با پس و پیش کردن برخی عبارات خواننده را در مورد صاحبان آراء به اشتباه می‌اندازد.
مثلا آورده است: «یاقوت را به بعضی از لغات فرس یاکند گفته‌اند و لفظ یاقوت معرب است.
و حمزة اصفهانی آورده است که پارسیان یاقوت را «سیج اسپوز» خوانند یعنی دفع علت طاعون
lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>» در حالی که در href="http://biruni.kateban.com/entry2061.html"
title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> همۀ این مطلب (و نه تنها
جزء دوم آن) از حمزۀ اصفهانی نقل شده استclass=MsoEndnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif"'>[7].



بیرونی در جای دیگر چنین گفته است: «style='font-size:14.0pt;font-family:"B Nazanin"'>مسعودی در المسالک و الممالک
آورده است که کوه راهون آنجاست و آن مهبط آدم (ع) است. و گمان دارم که معرب رونک
باشد .... و کندی گفته است ...
». اما در جواهرنامه با حذف نام مسعودی چنین آمده
است: «
و
آ‎نجا کوهی است که مهبط آدم است علیه السلام از بهشت. و یعقوب بن اسحاق کندی آورده
است
... href="#_edn8" name="_ednref8" title="">dir=LTR>[8]».



جالب آنکه محمد بن ابی البرکات، بر خلاف بیرونی که به ذکر مسائل حاشیه‌ای،
شواهد مختلف ادبی و مانند آن علاقۀ بسیار داشته (خود بیرونی آثارش را از این حیث
به تفرجگاهی با تنوع بسیار تشبیه کرده است)، عموماً این گونه مطالب را حذف کرده
اما این مورد را نقل کرده است. وی حتی 2 بیت فارسی از ابوزید محمد غضائری رازی (از
شعرای دربار سلطان محمود غزنوی)class=MsoEndnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif"'>[9]

و منصور الموردclass=MsoEndnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif"'>[10]مربوط
به یاقوت را که ابوریحان در متن عربی آورده با آنکه با متن فارسی تناسب بیشتری
داشته، نقل نکرده است.



style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



بهره‌گیری
از دیگر آثار ابوریحان بیرونی



به نظر می‌رسد که محمد بن ابی البرکات، افزون بر href="http://biruni.kateban.com/entry2061.html"
title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>، با آثار دیگر ابوریحان
نیز آشنایی داشته بی‌آنکه تصریح کند مطالبی را نیز از آنها نقل کرده است. مثلاً
دربارۀ امکان ناپدید شدن تدریجی کوه‌هایی در سرندیب که گویند معدن یاقوت در آن
بوده، ظاهراً با توجه به کتاب تحدید نهایات الاماکن بیرونی چنین آورده است:



و یمکن که در این زمان آن کوه‌ها که معدن یاقوت در آن بودست منقطع شده
باشد یا در زیر آب دریا پنهان شده باشد و آن حدود آب دریا گرفته باشد. چه بسیار
مواضع است در زمین که پیشتر از این دریا بوده باشد، چون زمین نجد (در متن به خطا
نجف آمده است) در حدود حجاز و زمین بعضی از سیتان و غیر آن، و درین زمان خشکی است.
و آن ظاهر است که به سبب مرور ایام مواضعی از زمین دریا می‌شود و مواضع از دریا
خشک می‌گردد
class=MsoEndnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif";color:#404040'>[11]lang=AR-SA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>.



ابوریحان در تحدید نهایات الاماکن به همین نکته اشاره کرده است: «lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:"B Nazanin"'>این lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بیابان عربستان نخست دریا
بوده و سپس پر شده است. چندانکه نشانه‌های آن هنگام کندن چاه‌ها و حوض‌ها آشکار می‌شود»href="#_edn12" name="_ednref12" title="">dir=LTR>[12]lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:"B Nazanin"'>؛ lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>«نزدیک به هزارچشمه که آب
آن از پیرامون سجستان می‌جوشیده سبب آبادانی ناحیۀ کرکس کوه بوده است»href="#_edn13" name="_ednref13" title="">dir=LTR>[13].



در مجموع محمد بن ابی البرکات مطالب منقول از href="http://biruni.kateban.com/entry2061.html"
title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> را خیلی پس و پیش (و در
موارد قابل توجه بیش از یک بار) نقل کرده که چندان با شیوۀ قدما (که غالباً همان
ترتیب متن اصلی را رعایت می‌کردند) همخوانی ندارد. این امر شاید به یکی از این دو
دلیل بوده است: هرچند وی مطالب بیشتر کتاب خود را از href="http://biruni.kateban.com/entry2061.html"
title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> نقل کرده اما شاید مراجعۀ وی
به این کتاب گاه به گاه و موردی بوده است. یا آنکه وی در آغاز قصد نگارش کتابی چنین
مفصل را نداشته، اما بعدها به دلایلی پشیمان شده و با مراجعۀ مجدد به href="http://biruni.kateban.com/entry2061.html"
title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> و منابع دیگر، مطالبی
(برخی جدید و برخی تکراری) به جای‌های مختلف اثر خود افزوده است.



style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



مطالب
تازه و اصیل جواهرنامۀ نظامی



اما جواهرنامۀ نظامی به رغم وابستگی بسیار به href="http://biruni.kateban.com/entry2061.html"
title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>، مطالب تازه، اصیل و
ارزشمند بسیاری نیز دربر دارد که غالباً حاصل تجارب خود او و گاه از جملۀ شنیده‌ها
از معتمدین است. بسیاری از اطلاعات مربوط به بهای قطعات مختلف گوهرها به روزگار پس
از تألیف title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> مربوط می‌شود. فصل مروارید
جواهر نامه نام چهل گونه مروارید و اطلاعات منحصر به فردی دربارۀ سوراخ
کردن آنها در بر دارد.



در همین فصل هنگام ذکر جزئیات تمهیدات غواصان در برابر حملۀ کوسه (که
البته آن را وال می‌نامد) به حملۀ گاه به گاه نهنگ (=تمساح و نه آنچه امروزه به
خطا نهنگ می‌نامیم) اشاره کرده است. در حالی که امروزه تنها زیست گاه تمساح در
منطقۀ خلیج فارس و اطراف آن، رودخانۀ سرباز در سیستان و بلوچستان است و حضور گاه
به گاه آنان در حوالی خارک از نظر تاریخ جانور شناسی بسیار جالب به نظر می‌رسد.



[ص 153] به حوالی آن مغاصات ماهی است به غایت بزرگ که قصد آدمی [ص154]
کند، آن را وال خوانند.



و معتمدی حکایت کرد که یک پهلوی آن ماهی دیدم هفت گز بالای آن، و بیشتر
خوف غواص از آن بود. و به نادر نهنگ نیز باشد.



در مورد جالب دیگری وی به سه رنگ اصلی نقاشی و ترکیب آنها برای تولید
رنگ‌های دیگر اشاره می‌کند:



اگر تقدیر کنند که چهار اصل باشد حامل چهار رنگ، یکی زرد به غایت، یکی
سرخ به غایت، یکی سبز به غایت، یکی سیاه به غایت، از آن هر جسمی که حامل رنگی باشد
یک جزو متساوی بگیرند و به سحق آن را امتزاجی دهند کامل، از مجموع آن رنگی حاصل
شود خلاف این چهار رنگ که آن را با هر یکی هیچ نسبتی نباشد. و اگر دیگر بار ترکیبی
کنند هم از این چهار رنگ اما تساوی در اجزاء او نگاه دارند بل که یک جزو از جملة این
چهار جزو زیادت کنند آن مجموع را لونی دیگر باشد، و همچنین چندان که اختلاف می‌دهند
جزو را در مجموع اختلاف پدید می‌آید و آن اختلافات نامتناهی باشد.
href="#_edn14" name="_ednref14" title="">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>class=MsoEndnoteReference>[14]



محمد بن ابی البرکات همچون بیرونی (یا به عبارت دیگر تحت تأثیر دیدگاه‌های
وی)، کمتر به مسائل خرافی توجه داشته و در پذیرش روایات تا جایی غالباً عقل سلیم
را در نظر گرفته است. در صورتی که بخش مهمی از دیگر جواهرنامه‌ها به مطالب خرافی،
عامیانه یا دست کم نادرست اختصاص یافته است. از جمله می‌توان به نکات زیر اشاره
کرد:



جماعتی گفته‌اند که انواع یاقوت را در عهد اسکندر از ظلمات بیرون آورده‌اند
و این سخنی است دور از قیاس عقل، و به چند وجه استحالت این ظاهر است و محتاج بیان
نیست...



در کتب ارسطاطالیس درست که در روزگار اسکندر کسی را سنگ در مجرای بول پدید
آمد. آن شاگرد که خاصیت الماس و جوهر او معلوم کرده بوده پاره‌ای الماس را بر سر
پارة آهن باریک الصاق کرد و آن سنگ را بدان الماس ثقب کرد ... و این سخنی بعید است
که از ظاهر اعضاء تا آنجا که سنگ تولد کند مجاری و منافذ بسیار است و حال ثقب کردن
آن در غایت تعذر باشد
class=MsoEndnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif";color:#404040'>[15]lang=AR-SA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>.



اما در مواردی نیز از نقل خرافات خودداری نکرده است. از جملۀ آنهاست:



درکتب خواص آورده‌اند که هر که الماس با خویشتن دارد از علت عسر بول ایمن
باشد و گفته‌اند الماس زهری است مهلک، و چون آن را خرد بسایند و بدهند... و نشاید[در
متن به خطا: بشاید که با توجه به عبارات بعدی نادرست می‌نماید] که الماس را در
دهان گیرند که چون در وی سمی هست داشتن آن در دهان مضر باشد و یمکن که از آن افاعی
که یاد کرده شد آلایش زهر به پاره‌های الماس رسیده باشد. چون آن در دهن گیرند به حکم
رطوبت دهان آن زهر بر ظاهر آن نرم شود و به گلو فرو افتد و سبب هلاکت باشد و این معنی
در گفتۀ متقدمان آورده‌اندclass=MsoEndnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif";color:#404040'>[16]
.



مطالب مذکور در مقالۀ نخست جواهرنامه نیز کم و بیش در شمار مباحثی است که
ابن سینا در فن المعان و الآثار العلویة طبیعیات الشفاء و دانشنامۀ
علائی
آورده و 3 نگارندۀ فارسی نویس سده‌های 5 و 6 ق یعنی ابوحاتم مظفر
اسفزاری در رسالۀ آثار علوی، ابن سهلان ساوجی در رسالة السنجریة فی
کائنات العنصریة
و شرف الدین مسعودی مروزی نیز در رسالۀ آثار علوی به
پیروی از ابن سینا، در مبحث تکوین معادن یا علم المعادن (که پیشتر بدان اشاره شد)
کم و بیش بدان پرداخته‌اندclass=MsoEndnoteReference>style='font-size:12.0pt;font-family:"Times New Roman","serif"'>[17]
.
میان شیوۀ بیان این 3 رساله فارسی مطالب مذکور و حتی برخی مثال‌ها و واژگان به کار
رفته در مقالۀ نخست جواهر نامۀ نظامی شباهت قابل توجهی وجود دارد و بعید
نیست که محمد بن ابی البرکات هنگام نگارش این مقاله، به این آثار، بویژه دانشنامۀ
علائی و رسالة السنجریة ابن سهلان و مسعودی نظر افکنده باشد. توجه به این
نکته که آثار اسفزاری، ابن سهلان، مسعودی مروزی و خود محمد بن ابی البرکات، همگی
به فارسی و در شمال خراسان بزرگ به رشتۀ تحریر درآمده‌اند این فرض را تقویت می‌کند.



style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



lang=FA style='font-family:YKMitra'>انتحال مطالب جواهرنامۀ نظامی



تا پیش از توجه ایرج افشار به متن جواهرنامۀ نظامی، چنین تصور می‌شد
که خواجه نصیر الدین طوسی در
href="http://biruni.kateban.com/entry2089.html"
title="کتابی فارسی نوشتۀ نصیر الدین طوسی (597-672ق) که عمدتاٌ رونویسی از جواهرنامۀ نظامی است">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>تنسوخ‌نامۀ ایلخانیlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> و سپس ابوالقاسم کاشانی در
title="کتابی فارسی نوشتۀ ابوالقاسم عبدالله بن علی بن محمد کاشانی در سال 700ق که عمدتاً رونویسی از جواهرنامۀ نظامی است">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>عرایس الجواهر و نفایس
الاطایب

بیشتر مطالب خود را از
title="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'> بیرونی نقل کرده‌اند و
البته ابوالقاسم کاشانی بخشی از روایت فارسی تنسوخ‌نامه را نیز انتحال کرده است.
اما ایرج افشار پس از مقایسۀ متن فارسی جواهرنامۀ نظامی با این دو کتاب
دریافت که این دو نگارنده، بی‌هیچ تردیدی این مطالب را گاه واژه به واژه از روی
جواهرنامۀ نظامی رونویسی کرده‌اند و البته در این میان نکاتی را که می‌توانسته است
خواننده را به مؤلف اصلی رهنمون سازد حذف کرده‌اند.



با بررسی این سه متن می‌توان دریافت که نقل قول‌های این دو از جواهرنامۀ
نظامی یکسان نیستند. یعنی برخی مطالب را فقط نصیرالدین طوسی، برخی را فقط
ابوالقاسم کاشانی و برخی را هر دو نقل کرده‌اندو در مجموع حجم نقل قول‌های
ابوالقاسم کاشانی بیشتر و «وفاداری!» او به متن جواهرنامۀ نظامی بیشتر
بوده است. هر چند که وی در پاره‌ای موارد برخی مطالب جواهرنامۀ نظامی را با
تلخیص بسیار آورده است. از این‌جا می‌توان دریافت که بهره‌گیری ابوالقاسم کاشانی
از جواهرنامۀ نظامی، به واسطۀ تنسوخ‌نامۀ ایلخانی نبوده است.



مندرجات جواهرنامۀ نظامی، مستقیماً یا بواسطۀ این دو اثر در
جواهرنامه‌های فارسی بعدی نیز آمده است.



lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



پژوهش‌های
پیشین دربارۀ این کتاب و مشخصات نسخۀ چاپی



محمد علی تربیت نخستین کسی بود که جواهرنامۀ نظامی را به دیگران
شناساند. آقابزرگ طهرانی دست نویس دیگری از این کتاب را (که امروزه مفقود است)
معرفی کرد و ایرج افشار در 1350 ش مقاله‌ای کوتاه در معرفی این اثر نوشت. متن کتاب
در سال 1383شمسی به کوشش ایرج افشار و با همکاری محمد رسول دریاگشت با مقدمه‌ای
نسبتاً مفصل و ارزشمند (دربارۀ مؤلف، دست نوشته‌های متن، مقایسه و ارتباط آن با
جواهرنامه‌های قبلی و بعدی) و چند پیوست مفید توسط انتشارات میراث مکتوب در 446
صفحه و در قطع وزیری در تهران چاپ شده است.



style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست



lang=FA style='font-family:YKMitra'>مآخذ



1. ابن سهلان، عمر، «الرسالة السنجریة فی کائنات العنصریة»، دو رساله
دربارۀ آثار علوی
، به کوشش محمد تقی دانش‌پژوه، تهران، 1337ش



2. ابن سینا، دانشنامۀ علایی، طبیعیات، به کوشش سید محمد مشکوة،
تهران، 1331ش



3. همو، الشفاء، طبیعیات،«المعادن و الآثار العلویة»، به کوشش
ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره، 1385ق/1965م



4. ابوالقاسم عبدالله کاشانی، href="http://biruni.kateban.com/entry2090.html"
title="کتابی فارسی نوشتۀ ابوالقاسم عبدالله بن علی بن محمد کاشانی در سال 700ق که عمدتاً رونویسی از جواهرنامۀ نظامی است">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>عرایس الجواهر و نفایس
الاطایب
،
به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345ش



5. اسفزاری، مظفر، آثار علوی، به کوشش محمد تقی مدرس رضوی، تهران،
1356ش



6. بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد، تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات
المساکن
، به کوشش بولگاکوف، قاهره، 1962م



7. همو، اtitle="[ غالباً به خطا الجماهر فی معرفة الجواهر نامیده می‌شود،] کتاب مهمی به زبان عربی نوشتۀ ابوریحان بیرونی، دربارۀ سنگ‌های گران بها و فلزات و آلیاژهای فلزی معروف. بیرونی این کتاب را در روزگار مودود بن مسعود (حک 433-440ق) و به نام وی تألیف کرده است.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>الجماهر فی الجواهرlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>، به کوشش یوسف الهادی،
تهران، 1374ش



8. محمد بن ابی البرکات نیشابوری، جواهرنامۀ نظامی، به کوشش ایرج
افشار و همکاری رسول دریاگشت، تهران، 1383ش



9. مسعودی مروزی، شرف الدین محمد، «آثار علوی»، دو رساله دربارۀ آثار
علوی
، به کوشش محمد تقی دانش‌پژوه، تهران، 1337ش



10. نصیر الدین طوسی، href="http://biruni.kateban.com/entry2089.html"
title="کتابی فارسی نوشتۀ نصیر الدین طوسی (597-672ق) که عمدتاٌ رونویسی از جواهرنامۀ نظامی است">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>تنسوخ‌نامۀ ایلخانیlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>، به کوشش مدرس رضوی،
تهران، 1348ش



style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بازگشت به فهرست













dir=LTR>[1]dir=RTL>dir=RTL>. ابوالقاسم عبدالله کاشانی، 127-129؛ قس محمد بن ابی البرکات،
189-192. نصیرالدین طوسی نیز که تنسوخ‌نامه را بر اساس جواهرنامۀ نظامی
نوشته، این حکایت را نقل کرده () با این تفاوت که او در این جا نیز نام محمد بن
ابی البرکات را نیاورده است.







dir=LTR>[2]dir=RTL>dir=RTL>. محمد بن ابی البرکات، 141-142







dir=LTR>[3]dir=RTL>dir=RTL>. محمد بن ابی البرکات، 52-55







dir=LTR>[4]dir=RTL>dir=RTL>. افشار، مقدمه بر جواهرنامه، 19-20







dir=LTR>[5]dir=RTL>dir=RTL>. نک محمد بن ابی البرکات، 77-80، 100، 107، 113، 118، 144، جم؛ قس
بیرونی، الجماهر، 107-108، جم







dir=LTR>[6]dir=RTL>dir=RTL>. محمد بن ابی البرکات، «فصل در خواص احجار که از ارسطاطالیس نقل
کرده‌اند»، ص 283-386







dir=LTR>[7]dir=RTL>dir=RTL>. محمد بن ابی البرکات، 77؛ بیرونی، الجماهر، 107







dir=LTR>[8]dir=RTL>dir=RTL>. بیرونی، همان، 119؛ محمد بن ابی البرکات، 80







dir=LTR>[9]dir=RTL>dir=RTL>.بیرونی، همان، 154: از بسی گشتن بحال از حال شد یاقوت پاک پیشتر
اصفر بباشد آنگهی احمر شود







dir=LTR>[10]dir=RTL>dir=RTL>. همان، 155: کجا خاک درگاهش از کیمیاست که یاقوت گردد همی رو مدر







dir=LTR>[11]dir=RTL>dir=RTL>. محمد بن ابی البرکات، 79







dir=LTR>[12]dir=RTL>dir=RTL>. بیرونی، تحدید نهایات الاماکن، ص44







dir=LTR>[13]dir=RTL>dir=RTL>. همان، ص 50:







dir=LTR>[14]dir=RTL>dir=RTL>. محمد بن ابی البرکات، 56







dir=LTR>[15]dir=RTL>dir=RTL>. محمد بن ابی البرکات، به ترتیب در 78 و 142-143







dir=LTR>[16]dir=RTL>dir=RTL>. همان، 141-142؛ (در ص 289 نیز به سمی بودن الماس اشاره می‌کند).
در حالی که بیرونیسمی بودن الماس را با خوراندن آن به سگی می‌آزماید و می‌افزاید که
چه در آن هنگام و چه بعدها نشانی از مسمومیت در این سگ دیده نشد (الجماهر،
174)







dir=LTR>[17]dir=RTL>dir=RTL>. نگاه کنید به ابن سینا، دانشنامۀ علایی، طبیعیات، ۴۹-۵۰ و صفحات
دیگر؛ نیز اسفزاری، آثار علوی، مقالۀ سوم، ص ۴۸ به بعد، که مقالۀ سوم جواهرنامه به
آن شبیه به نظر می‌رسد.










چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۹:۰۷