نکاتی دربارۀ پاسخ آقای سبزیان‌پور








نکاتی دربارۀ پاسخ آقای سبزیان‌پور



چگونگی ارجاع به این صفحه



کرامتی، یونس، title="ایشان گمان برده‌اند که من معتقدم کسی جز حرف های مرسوم و تأیید سخنان پیشینیان حق حرف زدن ندارد. اتفاقاً من در مورد باز بودن باب اظهار نظر و نقد دیدگاه‌های گذشتگان و معاصران نه تنها با ایشان موافقم بلکه چندین و چند مقالۀ خود را می‌توانم شاهد آورم که ...">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>نکاتی دربارۀ پاسخ آقای
سبزیان‌پور
،
title="مقالات، یادداشت‌ها و روزنوشت‌های یونس کرامتی در حوزۀ تاریخ علم و فرهنگ و تمدن ایران و اسلام">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>وبلاگ بیرونی



name="_Toc382212299">فهرست



lang=FA style='font-family:YKMitra'>کلیدواژگان



ناراستی علمی، کتاب‌سوزی، وحید سبزیان‌پور



name="_Toc382212300">فهرست



مدخل‌های
مرتبط



href="http://biruni.kateban.com/entry2154.html"
title="برادر عزیز مجله گزارش میراث از من خواسته است پاسخی در نقد دیدگاه های شما در باره مقاله کتابسوزی بنویسم">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>پاسخ آقای سبزیان‌پور به یادداشت
یونس کرامتی



title="موضوع مقاله مذکور فقط یک نکته درباره شیوه استدلال استاد است ... و موضوع آن رد یا اثبات موضوع کتابسوزی نیست.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>پاسخ دوبارۀ آقای سبزیان‌پور
به یادداشت ناراستی علمی و حقوق مخاطب



title="مقالۀ نگاهی به موضوع کتاب‌سوزی در ایران نوشتۀ وحید سبزیان‌پور و رضا کیانی را می‌توان یکی از مصادیق ناراستی علمی به شمار آورد؛ زیرا خواننده پس از خواندن آن چیزی دربارۀ کتاب‌سوزی دستگیرش نمی‌شود.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>ناراستی علمی و حقوق مخاطب:
قلب و کتاب‌سازی در قالب «نقد رد کتاب‌سوزی»



title="علت ظهور داستان در منابع قرن 13 میلادی اینست که در ربع آخر قرن 12 میلادی، صلاح الدین ایوبی بر مصر چیره شد ... یکی از چیزهائی که صلاح الدین یا نابود کرد و یا به حراج گذاشت کتابهای کتابخانۀ فاطمیان بود ...">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>کتاب‌سوزی اعراب و نابودی
کتابخانۀ فاطمیان





درآمد



آقای دکتر وحید سبزیان‌پور در بخش اظهار نظر یادداشت href="http://biruni.kateban.com/entry2152.html"
title="مقالۀ نگاهی به موضوع کتاب‌سوزی در ایران نوشتۀ وحید سبزیان‌پور و رضا کیانی را می‌توان یکی از مصادیق ناراستی علمی به شمار آورد؛ زیرا خواننده پس از خواندن آن چیزی دربارۀ کتاب‌سوزی دستگیرش نمی‌شود.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>ناراستی علمی و حقوق مخاطب:
قلب و کتاب‌سازی در قالب «نقد رد کتاب‌سوزی» پاسخی داده‌اند که من برای آنکه پاسخ ایشان
در میان اظهار نظرهای دیگر از چشم نیفتد و حق ایشان به درستی ادا شود، آن را در
یادداشتی جداگانه با عنوان
href="http://biruni.kateban.com/entry2154.html"
title="برادر عزیز مجله گزارش میراث از من خواسته است پاسخی در نقد دیدگاه های شما در باره مقاله کتابسوزی بنویسم">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>پاسخ آقای سبزیان‌پور به یادداشت
یونس کرامتی lang=FA>آورده‌ام (همچنین href="http://biruni.kateban.com/entry2158.html"
title="موضوع مقاله مذکور فقط یک نکته درباره شیوه استدلال استاد است ... و موضوع آن رد یا اثبات موضوع کتابسوزی نیست.">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>پاسخ دوبارۀ آقای سبزیان‌پور
به یادداشت ناراستی علمی و حقوق مخاطب را که چند روز پس از پاسخ نخست و این یادداشت نوشته
شده است بخوانید).



مرکز پژوهشی میراث مکتوب خبر انتشار این نقد را در وبگاه خود قرار داده
است(
title="خبر انتشار این نقد در وبگاه میراث مکتوب">«ناراستی علمی و حقوق مخاطب» در وبگاه میراث مکتوبlang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>). این اقدام پسندیده نشانۀ
بها دادن دست‌اندرکاران این مرکز به نقد علمی است. باشد که مؤسسات علمی دیگر نیز
در این راه قدم گذارند.



name="_Toc382212303">فهرست



نکاتی
دربارۀ پاسخ آقای دکتر وحید سبزیان‌پور



در آغاز باید یادآور شوم که شمار مقالات ضعیف این روزها چندان است که فقط
یادکرد نام و نشان آنها عمر نوح و صبر ایوب می‌طلبد و طبعاً مجلۀ گزارش میراث
نیز از گزند این آفت در امان نبوده و نخواهد بود. من نیز در صدد نبودم مقالۀ آقای
سبزیان‌پور و کیانی را صرفاً به دلیل ضعف‌های علمی به باد نقد بگیرم و شاهد بر این
مدعا آنکه در مورد مقالۀ پیشین آقای سبزیان‌پور با آنکه به همین موضوع کتاب‌سوزی
مربوط می‌شد به اشاره‌ای مختصر بسنده کرده‌ام. اما نکاتی چند دربارۀ پاسخ ایشان



1. dir=RTL>ایشان
گمان برده‌اند که من معتقدم«کسی جز حرف های مرسوم و تأیید سخنان پیشینیان حق حرف زدن
ندارد». اتفاقاً من در مورد باز بودن باب اظهار نظر و نقد دیدگاه‌های گذشتگان و
معاصران نه تنها با ایشان موافقم بلکه چندین و چند مقالۀ خود را می‌توانم شاهد
آورم که در آنها نظری کاملاً مخالف با نظر رایج مطرح کرده‌ام (مثلا همین یادداشت
href="http://biruni.kateban.com/entry2056.html"
title="یا خزانة الحکمة، کتابخانۀ دولتی بغداد که دست کم از اواخر عصر هارون تا پایان خلافت مأمون فعال بود، اما از سدۀ 4ق تنها شماری از کتاب های آن به طور پراکنده در دست بود. ">lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>بیت الحکمة: از افسانه تا
واقعیت را
بنگرید). اما اشکال در اینجاست که ایشان و همکار محترمشان به جای آنکه به تعبیر
خود با«استدلال علمی و منطقی » دلایل دیگران را نقد و بررسی کنند فقط چند سطر از
مقدمۀ کتابی را به عنوان «یکی از دلایل» یاد کرده‌اند و البته چون به دلایل دیگر کمترین
اشاره‌ای ندارند. در نتیجه آن دسته از خوانندگان که عادت ندارند درستی یا نادرستی
ارجاعات را بررسی کنند و آن کتاب را نیز پیشتر نخوانده‌اند، گمان می‌برند که
استدلال این گونه است:



1-style='font:7.0pt "Times New Roman"'>    lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>اسلام دینی فرهنگ‌ساز و
تمدن‌ساز بوده‌است پس اعراب مسلمان همگی با فرهنگ و متمدن بوده‌اند.



2-style='font:7.0pt "Times New Roman"'>    lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>مردمان بافرهنگ و متمدن
کتاب نمی‌سوزانند.



نتیجه: اعراب مسلمان کتاب‌سوزی نکرده‌اند.



اما آیا واقعاً در این کتاب چنین استدلالی آمده و استدلال‌های دیگر تا
بدین پایه سست بوده است؟



2. فرموده‌اند «من از نوشته های شما بوی تهییج احساسات را استشمام می‌کنم در
حالی که یک محقق نباید اجازه دهد احساسات بر منطق او غالب شود». به گمان این کار من
فرافکنی آشکار است. زیرا اشکال اتفاقاً بر مقاله وارد است و نه بر نقدی که مقاله‌نویسان
را از این کار برحذر داشته است.



3. نقد مرا «شکلی و صوری» به شمار آورده و پیشنهاد کرده‌اند که به «نقد
محتوایی» بپردازم. گویا ایشان در این عبارت صرفاً آن بخش از یادداشت مرا که به
معرفی مقالات آقای سبزیان‌پور در گزارش میراث اختصاص داشته در نظر گرفته و
از بخش‌های دیگر چشم پوشیده‌اند. من نیز به ایشان «پیشنهاد می‌کنم» در چنین مواردی
با دقت بیشتر نظر دهند زیرا از آنجا که در مورد آن کتاب نیز چنین کرده‌اند، چه بسا
خوانندگان این شیوه را «مذهب مختار» ایشان به شمار آورند.



4. فرموده‌اند که من و دیگر پژوهشگران «با استناد به منابع معتبر و استدلال علمی
و منطقی دیدگاه های مخالف را بیان» کنیم. باید عرض کنم که بر خلاف تصور ایشان
موضوع اصلی یادداشت من «ردّ کتاب‌سوزی» نبوده است بلکه می‌خواستم نشان دهم مقالۀ ایشان
ربطی به «اثبات کتاب‌سوزی» ندارد. اما از این گذشته، این دو اصل حقوقی را که در
نظام‌های حقوقی الهی و انسانی محترم شمرده می‌شود به یاد آورید که اولاً «اصل بر
برائت است» و ثانیاً «البینة علی المدعی» خواه موضوع کتاب‌سوزی باشد خواه کتاب‌سازی!
پس نخست آنانکه می‌پندارند کتاب‌سوزی در کار بوده باید گواه بیاورند (آن هم نه فقط
خبری واحد با فاصلۀ چند قرن) و وقتی گواهی محکم نیست نباید اصل«عدم وجدان دلیل بر
عدم وجود نیست» را بهانه کرد و بر پایۀ گمان این و آن را به کتاب‌سوزی متهم کرد.
اما اگر لطف خدا شامل حال ایشان یا دیگری شد و تا گواهانی معتبر برای این کتاب‌سوزی
بیابند سوگند سخت می‌خورم که در ردّ آن‌ها نکوشم و موضوعی دیگر برای تحقیق
برگزینم. زیرا به قول ادوارد استوارت کندی (پژوهشگر نامدار تاریخ نجوم)



lang=FA style='font-size:14.0pt;font-family:YKMitra'>محصول بسیار است دریغا که
دروگران اندکند



href="#Contents">فهرست








يكشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۸:۴۹